English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
on offer اماده برای فروش
Other Matches
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
finished goods کالاهای اماده فروش
finished product کالای اماده فروش
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
Kaleida Labs شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
to fit with اماده کردن برای
fit to work اماده برای کارکردن
ready to die اماده برای مرگ
prompt to go اماده برای رفتن
he was prone to mischief برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
mission ready هواپیمای اماده برای پرواز
bats گل اماده برای کوزه گری
covers اماده برای برگرداندن توپ
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
to keep ome's powder dry برای هر رویدادی اماده بودن
batted گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war برای جنگ اماده شدن
up and running اماده برای عملیات کامل
coverings اماده برای برگرداندن توپ
bat گل اماده برای کوزه گری
attention شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions شمشیرباز اماده برای مبارزه
forthcomming اماده برای ارائه کردن
on guard اماده برای دفاع باشید
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
cover اماده برای برگرداندن توپ
coverings اماده شدن برای دریافت توپ
winterization اماده کردن برای کار در زمستان
addressed اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
finished product محصولات اماده برای توزیع ومصرف
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
addresses اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
cover اماده شدن برای دریافت توپ
covers اماده شدن برای دریافت توپ
herbescent اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
off the shelf تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
crammed خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming خودرا برای امتحان اماده کردن
crams خودرا برای امتحان اماده کردن
cram خودرا برای امتحان اماده کردن
grooms اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
to the manner born فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
hypnotizable اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
tropicalization اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pooled عده کارمند اماده برای انجام امری
pool عده کارمند اماده برای انجام امری
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
pools عده کارمند اماده برای انجام امری
repertoire فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
sales برای فروش حراجی
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
dispatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sawhorse نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
it is insusceptible of change اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
despatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
lime paste اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
productions ساخت مواد برای فروش
readying مناسب برای استفاده از یا فروش .
readied مناسب برای استفاده از یا فروش .
spot price قیمت برای فروش فوری
the book is print کتاب برای فروش موجودایت
production ساخت مواد برای فروش
ready مناسب برای استفاده از یا فروش .
readies مناسب برای استفاده از یا فروش .
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
hot site یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reaction time زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
turnkey سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
product محصول تولید شده برای فروش
importing بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported بردن محصولات به کشوری برای فروش
import بردن محصولات به کشوری برای فروش
lot جنس عرضه شده برای فروش
products محصول تولید شده برای فروش
cash crop محصولی که برای فروش فرآوری میشود
sales talk مذاکره وبازار گرمی برای فروش
crammer کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
stocked عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
turnkey system سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
pack قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
current asset cycle زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
debt finance افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
carring over تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
statitizing فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
pos سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
epos سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
ramp alert اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
furrier خز فروش پوست فروش
furriers خز فروش پوست فروش
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
air alert warning اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
handy اماده
provided اماده
minded اماده
supply اماده
handier اماده
readied اماده
handiest اماده
supplied اماده
supplying اماده
lief اماده
prompts اماده
abler اماده
yare اماده
stock اماده
yoi اماده
prompted اماده
prompt اماده
equipped اماده
ablest اماده
stocked اماده
sets اماده
readying اماده
ready-made اماده
in full fig اماده
in gear اماده
in kelter اماده
in store اماده
accoutrements اماده
in the saddle اماده
ready made اماده
setting up اماده
susceptible اماده
set اماده
in form اماده
readies اماده
fresh- اماده
fresh اماده
accoutred اماده
ready اماده
freshest اماده
alerted اماده باش
seaworthy اماده دریا
preparations اماده کردن
confect اماده کردن
night boat قایق اماده
beforehand قبلا اماده
preparations اماده سازی
mission ready اماده پرواز
supplied اماده کردن
action mission ship ناو اماده
primes اماده کردن
insusceptible غیر اماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com