English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English Persian
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
Other Matches
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
mission ready هواپیمای اماده برای پرواز
up and running اماده برای عملیات کامل
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
helicopter wave گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
force rendezvous نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
cycles تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
inflight reliability تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
take off برداشتن پرواز کردن هواپیما
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
interdict ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
sortie پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sorties پرواز یک هواپیما یایک پرواز
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
mission ready اماده پرواز
combat available اماده به پرواز
on the line هواپیمای اماده پرواز
sortie هواپیمای اماده به پرواز
sorties هواپیمای اماده به پرواز
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
flight operations عملیات پرواز
to fit with اماده کردن برای
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
aero مربوط به پرواز یا هواپیما
departure air field فرودگاه پرواز هواپیما
time of flight زمان پرواز هواپیما
forthcomming اماده برای ارائه کردن
concept of operations روش اجرای عملیات
task element عنصر اجرای عملیات
task forces نیروی اجرای عملیات
task force نیروی اجرای عملیات
flyover پرواز یک یا چند هواپیما درارتفاع کم
cruising altitude ارتفاع ثابت پرواز هواپیما
post flight بعد از خاتمه پرواز هواپیما
What time does the plane take off? چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
flyovers پرواز یک یا چند هواپیما درارتفاع کم
launch time زمان پرواز هوایی هواپیما
cramming خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed خودرا برای امتحان اماده کردن
crams خودرا برای امتحان اماده کردن
cram خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization اماده کردن برای کار در زمستان
launch اجرای حمله شروع عملیات
operators ترتیب اجرای عملیات ریاضی
task element قسمت مامور اجرای عملیات
launched اجرای حمله شروع عملیات
launches اجرای حمله شروع عملیات
launching اجرای حمله شروع عملیات
operator ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence ترتیب اجرای عملیات ریاضی
pathfinders راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinder راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
service ceiling سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
flight manifest بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
approached پرواز هواپیما درست قبل ازفرود
instrument flight پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
approaches پرواز هواپیما درست قبل ازفرود
approach پرواز هواپیما درست قبل ازفرود
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
grooms اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
tropicalization اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
task fleet ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
e hour وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
aircraft alternation اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
air start استارت زدن موتور در حال پرواز هواپیما
dispatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
despatching انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
despatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
prudent limit of endurance حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
gates فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
modes وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
crammer کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
duplication check بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
possession money حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
processes برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
process برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
aerobatics عملیات اکروباتی با هواپیما یاهواپیمای بدون موتور
robustness توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
handing سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
hand سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
airborne alert اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
flight coordination هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
notron utilities مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
registration fire اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
warm up اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
muffs مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
airworthy مناسب برای پرواز
airworthiness مناسب برای پرواز
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
compiled برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
flight engineer مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
ban from flying قدغن پرواز [برای منطقه ای]
flying ban [in an area] قدغن پرواز [برای منطقه ای]
ready to die اماده برای مرگ
on offer اماده برای فروش
prompt to go اماده برای رفتن
fit to work اماده برای کارکردن
Is there a flight to Edinburgh? پرواز برای شهر ادینبورگ هست؟
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
to prepare for war برای جنگ اماده شدن
he was prone to mischief برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
attentions شمشیرباز اماده برای مبارزه
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
cover اماده برای برگرداندن توپ
batted گل اماده برای کوزه گری
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
bats گل اماده برای کوزه گری
bat گل اماده برای کوزه گری
to keep ome's powder dry برای هر رویدادی اماده بودن
attention شمشیرباز اماده برای مبارزه
covers اماده برای برگرداندن توپ
coverings اماده برای برگرداندن توپ
on guard اماده برای دفاع باشید
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
algebra استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
ready cap حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
microcycle برای دادن زمان اجرای دستورات
run duration مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
finished product محصولات اماده برای توزیع ومصرف
addressed اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
off the shelf تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cover اماده شدن برای دریافت توپ
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
covers اماده شدن برای دریافت توپ
coverings اماده شدن برای دریافت توپ
herbescent اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
addresses اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
target حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targeted حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targetting حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targeting حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targets حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
targetted حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
pool عده کارمند اماده برای انجام امری
hypnotizable اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
pooled عده کارمند اماده برای انجام امری
pools عده کارمند اماده برای انجام امری
repertoire فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
to the manner born فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com