English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
Other Matches
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
distensibility امادگی برای بادکردن
ingenuity امادگی برای اختراع
accessibility امادگی برای پذیرایی
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
opposability امادگی برای روبرو گذاشتن
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
removability ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
communicativeness امادگی برای رساندن خبر پرگویی
inerrability معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
inseparability عدم امادگی برای جدا شدن
insuperability عدم امادگی برای از میان برداشتن
irresponsiveness عدم امادگی برای پاسخ دادن
ready solubility in water امادگی برای زودحل شدن دراب
impressionability امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
operating level سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
impulsiveness امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
put and take fishing انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
condensability قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
ups and downs <idiom> بالاوپایین
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
to look one up and down بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
crapaudiue door دری که بالاوپایین ان محورگردنده دارد
contractibility قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
finger plate قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
bobber کسی یا چیزی که متصل بالاوپایین رود یا داخل وخارج شود
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
trip the light fantastic <idiom> رفتن برای رقصیدن
prompt to go اماده برای رفتن
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
gressorial مناسب برای راه رفتن
to stretch one's legs برای ورزش راه رفتن
to come towards به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
to approach به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet به طرف کسی رفتن برای برخورد
turn out <idiom> رفتن برای دیدن یا انجام کاری
to be coming up to meet به طرف کسی رفتن برای برخورد
shop around <idiom> به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to step out برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
shore leave مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to be after somebody پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
hypnotizable اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
to go clubbing به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
to go away ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
pace lap دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
bail out کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
covers امادگی
preparation امادگی
proneness امادگی
forms امادگی
formed امادگی
preparedness امادگی
susceptibility امادگی
cover امادگی
tautness امادگی
coverings امادگی
form امادگی
conditioning امادگی
preparations امادگی
kelter امادگی
kelter or kilter امادگی
readiness امادگی
qualification امادگی
penchant امادگی
predispostion امادگی
disposition امادگی
medical fitness امادگی پزشکی
combat readiness امادگی رزمی
law of readiness قانون امادگی
condition of readiness شرایط امادگی
availability زمان امادگی
vigilance امادگی چالاکی
insusceptibility عدم امادگی
peripheral دوره امادگی
preparatory interval دوره امادگی
physical fitness امادگی جسمانی
liability to disease تعهد امادگی
unreadiness عدم امادگی
indisposedness عدم امادگی
training camp اردوی امادگی
third degree of readiness امادگی درجه سه
second degree of readiness امادگی درجه دو
reading readiness امادگی خواندن
half way houses خانههای امادگی
operational readiness امادگی عملیاتی
indisposition عدم امادگی
erg 2- امادگی ذاتی
readiness امادگی رزمی
hottest امادگی کامل
hot امادگی کامل
hotter امادگی کامل
indispositions عدم امادگی
preparatory school اموزشگاه امادگی
reconditioning تجدید امادگی
state of alert وضعیت امادگی
work out تمرین امادگی
preparatory schools اموزشگاه امادگی
peak up در اوج امادگی
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
readiness category درجه امادگی رزمی
preparation امادگی اماده سازی
lurch امادگی شکست فاحش
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
lurching امادگی شکست فاحش
level of readiness سطح امادگی رزمی
habilitation لباس پوشاندن امادگی
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
readiness اماده باش امادگی
preparations امادگی اماده سازی
readiness category نوع امادگی رزمی
lurched امادگی شکست فاحش
peripheral course دوره امادگی نظامی
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
school readiness امادگی ورود به مدرسه
combat ready دارای امادگی رزمی
fourth degree of readiness امادگی درجه چهار
data set ready امادگی مجموعه داده ها
lurches امادگی شکست فاحش
data terminal ready امادگی ترمینال داده
flyable dud بدون امادگی رزمی
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
teachability امادگی جهت یاد گرفتن
sight-reads بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read بدون امادگی قبلی اجراکردن
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
materiel readiness میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
dtr Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
war footing حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
plea of tender اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
parades سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded سان رفتن رژه رفتن محل سان
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
unit categories انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com