Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
Other Matches
vitrescent
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
vitreosity
خاصیت شیشهای
glassiness
خاصیت شیشهای
galss transition
تبدیل شیشهای
glassy transition
تبدیل شیشهای
gamma transition
تبدیل شیشهای
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
t.g
دمای تبدیل شیشهای
gamma transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature
دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
pitchstone
یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
vitrification
تبدیل به شیشه
vitrifiable
قابل تبدیل به شیشه
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
scanners
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
eye glass
شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
distensibility
امادگی برای بادکردن
ingenuity
امادگی برای اختراع
accessibility
امادگی برای پذیرایی
cullet
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
opposability
امادگی برای روبرو گذاشتن
reagency
امادگی برای واکنش یا معرفی
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
readiness to report
امادگی برای پاسخ دادن
inseparability
عدم امادگی برای جدا شدن
insuperability
عدم امادگی برای از میان برداشتن
mission ready
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
inerrability
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
removability
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
communicativeness
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
impressionability
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
irresponsiveness
عدم امادگی برای پاسخ دادن
ready solubility in water
امادگی برای زودحل شدن دراب
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
impulsiveness
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
condensability
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
fibre optics
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
rosettes
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
nurser
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
glared
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
boasts
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
putty powder
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
jeweller's putty
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
contractibility
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
fibre optics
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
plate glass
شیشه سنگ شیشه تختهای
glassman
تاجر شیشه شیشه ساز
ink bottle
شیشه مرکب شیشه جوهر
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
analog
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
references
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
analogues
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
reference
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
analogue
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
biochip
تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
analogues
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogue
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
convertor
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
converter
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
cards
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
analog
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogue
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogues
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
pooler
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
serial
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serials
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
ADPCM
استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
adaptive channel allocation
استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
document
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
air defense readiness
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
digitize
تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود
vitriform
شیشهای
vitric
شیشهای
amorphous
شیشهای
glassy
شیشهای
glazing
شیشهای
galssy
شیشهای
vitreous
شیشهای
hyaloid
شیشهای
glass rule
خط کش شیشهای
glass tube
لوله شیشهای
glass rod
میله شیشهای
hyaloid membrane
شامهء شیشهای
marble
گلوله شیشهای
glazing coat
روکش شیشهای
glass vessels
فروف شیشهای
solar house
گلخانه شیشهای
glass jaw
ارواره شیشهای
semivitrified
نیم شیشهای
the vitreoud humour
ابگونه شیشهای
glass
الت شیشهای
shellac
لاک شیشهای
slow worm
مار شیشهای
glass electrode
الکترود شیشهای
blindworm
مار شیشهای
vitreus state
حالت شیشهای
glass eye
چشم شیشهای
glass bulb
حباب شیشهای
louvred
دریاپنجرهچوبی-شیشهای
marbles
گلوله شیشهای
semivitrified
نیمه شیشهای
glassy state
حالت شیشهای
inputted
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
digitizer
مبدل آنالوگ به دیجیتال یاوسیلهای که سیگنالهای آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
glass type tube
لامپ الکترونی شیشهای
vitreous enamel coating
روکش لعاب شیشهای
hyalitis
اماس رطوبت شیشهای
glass wool
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
salver
سینی پایه دار شیشهای
salvers
سینی پایه دار شیشهای
glass separator
میان گیر شیشهای باتری
intravitreous
واقع در درون رطوبت شیشهای
vitrify
شیشهای کردن یا شدن زینترن
pseudoscope
شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
optical
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
ocr
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
fogging
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
belljar
نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
Windows GDI
مجموعه ابزارهای نرم افزاری از تبدیل تعریف ویندوز API که نوشتن برنامه برای برنامه نویس را ساده تر میکند که تحت سیستم عامل ویندوز کار خواهد کرد
form
امادگی
covers
امادگی
coverings
امادگی
kelter
امادگی
tautness
امادگی
cover
امادگی
forms
امادگی
kelter or kilter
امادگی
formed
امادگی
preparation
امادگی
preparedness
امادگی
penchant
امادگی
proneness
امادگی
readiness
امادگی
disposition
امادگی
susceptibility
امادگی
qualification
امادگی
predispostion
امادگی
conditioning
امادگی
preparations
امادگی
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
meniscus
شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
liquid crystal displays
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
readiness
امادگی رزمی
medical fitness
امادگی پزشکی
availability
زمان امادگی
erg
2- امادگی ذاتی
unreadiness
عدم امادگی
peak up
در اوج امادگی
work out
تمرین امادگی
indisposition
عدم امادگی
indisposedness
عدم امادگی
indispositions
عدم امادگی
vigilance
امادگی چالاکی
second degree of readiness
امادگی درجه دو
preparatory schools
اموزشگاه امادگی
law of readiness
قانون امادگی
physical fitness
امادگی جسمانی
preparatory school
اموزشگاه امادگی
reading readiness
امادگی خواندن
hottest
امادگی کامل
half way houses
خانههای امادگی
third degree of readiness
امادگی درجه سه
training camp
اردوی امادگی
insusceptibility
عدم امادگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com