Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
reading readiness
امادگی خواندن
Other Matches
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
lilts
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt
اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
air defense readiness
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
read head
هد خواندن راس خواندن
head crash
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
qualification
امادگی
readiness
امادگی
predispostion
امادگی
covers
امادگی
coverings
امادگی
disposition
امادگی
susceptibility
امادگی
preparation
امادگی
preparations
امادگی
tautness
امادگی
cover
امادگی
conditioning
امادگی
kelter or kilter
امادگی
form
امادگی
formed
امادگی
forms
امادگی
penchant
امادگی
preparedness
امادگی
proneness
امادگی
kelter
امادگی
hot
امادگی کامل
physical fitness
امادگی جسمانی
vigilance
امادگی چالاکی
insusceptibility
عدم امادگی
indisposedness
عدم امادگی
hotter
امادگی کامل
half way houses
خانههای امادگی
hottest
امادگی کامل
law of readiness
قانون امادگی
preparatory interval
دوره امادگی
combat readiness
امادگی رزمی
peak up
در اوج امادگی
peripheral
دوره امادگی
operational readiness
امادگی عملیاتی
erg
2- امادگی ذاتی
medical fitness
امادگی پزشکی
liability to disease
تعهد امادگی
condition of readiness
شرایط امادگی
third degree of readiness
امادگی درجه سه
work out
تمرین امادگی
preparatory schools
اموزشگاه امادگی
state of alert
وضعیت امادگی
indisposition
عدم امادگی
availability
زمان امادگی
unreadiness
عدم امادگی
reconditioning
تجدید امادگی
second degree of readiness
امادگی درجه دو
preparatory school
اموزشگاه امادگی
readiness
امادگی رزمی
training camp
اردوی امادگی
indispositions
عدم امادگی
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
combat ready
دارای امادگی رزمی
condition code
کد وضعیت امادگی اقلام
data set ready
امادگی مجموعه داده ها
accessibility
امادگی برای پذیرایی
condition of readiness
وضعیت امادگی رزمی
data terminal ready
امادگی ترمینال داده
flyable dud
بدون امادگی رزمی
fourth degree of readiness
امادگی درجه چهار
habilitation
لباس پوشاندن امادگی
ingenuity
امادگی برای اختراع
level of readiness
سطح امادگی رزمی
materiel readiness
امادگی رزمی وسایل
operational performance category
طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category
امادگی عملیاتی از طبقه
distensibility
امادگی برای بادکردن
peripheral course
دوره امادگی نظامی
physical fitness
امادگی عمومی جسمانی
readiness category
نوع امادگی رزمی
readiness category
درجه امادگی رزمی
preparation
امادگی اماده سازی
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
lurching
امادگی شکست فاحش
lurch
امادگی شکست فاحش
readiness
اماده باش امادگی
preparations
امادگی اماده سازی
lurched
امادگی شکست فاحش
lurches
امادگی شکست فاحش
opposability
امادگی برای روبرو گذاشتن
sight-reads
بدون امادگی قبلی اجراکردن
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
sight read
بدون امادگی قبلی اجراکردن
teachability
امادگی جهت یاد گرفتن
sight-read
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading
بدون امادگی قبلی اجراکردن
reagency
امادگی برای واکنش یا معرفی
haemophillia
امادگی بخون رفتن زیاد
readiness to report
امادگی برای پاسخ دادن
removability
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
irresponsiveness
عدم امادگی برای پاسخ دادن
insuperability
عدم امادگی برای از میان برداشتن
inerrability
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
inseparability
عدم امادگی برای جدا شدن
mission ready
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
flight readiness firing
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
materiel readiness
میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
ready solubility in water
امادگی برای زودحل شدن دراب
army ready material program
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
snug down
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
communicativeness
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
impressionability
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
dtr
Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
impulsiveness
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
war footing
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
inductility
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
plea of tender
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
condensability
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
contractibility
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
intone
خواندن
recitation
از بر خواندن
intones
خواندن
readings
خواندن
intoned
خواندن
misreads
بد خواندن
reading
خواندن
intoning
خواندن
misread
بد خواندن
recitations
از بر خواندن
misreading
بد خواندن
lip-reads
لب خواندن
reads
خواندن
reading age
سن خواندن
read
خواندن
lip-read
لب خواندن
to take lessons
یا خواندن
rhapsodiz
خواندن
lip read
لب خواندن
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
scan
با وزن خواندن
lullabies
لالایی خواندن
misreads
غلط خواندن
misreading
غلط خواندن
trill
با تحریر خواندن
misread
غلط خواندن
To misread the facts . To infer wrongly .
کور خواندن
beatified
مبارک خواندن
lulling
لالایی خواندن
lullaby
لالایی خواندن
spells
پی بردن به خواندن
scanned
با وزن خواندن
chortling
سرودوتسبیح خواندن
chortles
سرودوتسبیح خواندن
scans
با وزن خواندن
chortled
سرودوتسبیح خواندن
chortle
سرودوتسبیح خواندن
trilled
با تحریر خواندن
trills
با تحریر خواندن
to read wrong
اشتباه
[ی]
خواندن
spell
پی بردن به خواندن
spelled
پی بردن به خواندن
unreadable
نامستحق خواندن
unreadable
غیرقابل خواندن
read pulse
تپش خواندن
read strobe
بارقه خواندن
chitter
اواز خواندن
cantillate
با اواز خواندن
bastardize
حرامزاده خواندن
read/write
خواندن- نوشتن
readability
قابلیت خواندن
read head
نوک خواندن
raw head
نوک خواندن
parallel reading
خواندن موازی
destructive read
خواندن مخرب
quirister
باجمع خواندن
criminiate
مرجم خواندن
criminate
مجرم خواندن
r/w
خواندن- نوشتن
reading disability
ناتوانی در خواندن
reading habit
عادت خواندن
rhapsodiz
از بر خواندن سرودن
to bid d. to
بمبارزه خواندن
to call to witness
بگواهی خواندن
to fling down the gauntlet
بمبارزه خواندن
to glance
بشتاب خواندن
to go to school
درس خواندن
to song a song
سرود خواندن
to throw down the glove
بمبارزه خواندن
readout
خواندن بازخواندن
reading station
ایستگاه خواندن
reading quotient
بهر خواندن
reading rate
سرعت خواندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com