English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (7 milliseconds)
English Persian
vigilance امادگی چالاکی
Other Matches
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
agility چالاکی
speediness چالاکی
vivacity چالاکی
rapidness چالاکی
rapidity چالاکی
quickness چالاکی
promptness چالاکی
nippiness چالاکی
easiness [quickness] چالاکی
celerity چالاکی
alacrity [speed] چالاکی
dexterity چالاکی
fleetness چالاکی
velocity چالاکی
swiftness چالاکی
legerity چالاکی
speed of action چالاکی
promptitude چالاکی
vibrancy طراوت و چالاکی
dexterity test ازمون چالاکی
manual dexterity test ازمون چالاکی دستها
finger dexterity test ازمون چالاکی انگشتان
interquartile range دامنه میان چالاکی
pep چالاکی نیرو دادن
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
kelter امادگی
tautness امادگی
readiness امادگی
kelter or kilter امادگی
predispostion امادگی
proneness امادگی
penchant امادگی
forms امادگی
susceptibility امادگی
covers امادگی
preparation امادگی
coverings امادگی
cover امادگی
preparations امادگی
disposition امادگی
formed امادگی
form امادگی
qualification امادگی
preparedness امادگی
conditioning امادگی
law of readiness قانون امادگی
availability زمان امادگی
half way houses خانههای امادگی
erg 2- امادگی ذاتی
preparatory interval دوره امادگی
operational readiness امادگی عملیاتی
insusceptibility عدم امادگی
physical fitness امادگی جسمانی
peak up در اوج امادگی
liability to disease تعهد امادگی
indisposedness عدم امادگی
medical fitness امادگی پزشکی
state of alert وضعیت امادگی
peripheral دوره امادگی
hottest امادگی کامل
hotter امادگی کامل
hot امادگی کامل
work out تمرین امادگی
readiness امادگی رزمی
preparatory schools اموزشگاه امادگی
preparatory school اموزشگاه امادگی
indispositions عدم امادگی
indisposition عدم امادگی
reconditioning تجدید امادگی
unreadiness عدم امادگی
training camp اردوی امادگی
condition of readiness شرایط امادگی
reading readiness امادگی خواندن
second degree of readiness امادگی درجه دو
combat readiness امادگی رزمی
third degree of readiness امادگی درجه سه
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
readiness category نوع امادگی رزمی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
peripheral course دوره امادگی نظامی
readiness category درجه امادگی رزمی
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
flyable dud بدون امادگی رزمی
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
fourth degree of readiness امادگی درجه چهار
readiness اماده باش امادگی
level of readiness سطح امادگی رزمی
combat ready دارای امادگی رزمی
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
distensibility امادگی برای بادکردن
data terminal ready امادگی ترمینال داده
data set ready امادگی مجموعه داده ها
habilitation لباس پوشاندن امادگی
accessibility امادگی برای پذیرایی
ingenuity امادگی برای اختراع
lurch امادگی شکست فاحش
lurches امادگی شکست فاحش
lurching امادگی شکست فاحش
lurched امادگی شکست فاحش
preparations امادگی اماده سازی
preparation امادگی اماده سازی
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
sight-reading بدون امادگی قبلی اجراکردن
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
teachability امادگی جهت یاد گرفتن
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
opposability امادگی برای روبرو گذاشتن
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
impressionability امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
irresponsiveness عدم امادگی برای پاسخ دادن
inseparability عدم امادگی برای جدا شدن
inerrability معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
materiel readiness میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
insuperability عدم امادگی برای از میان برداشتن
communicativeness امادگی برای رساندن خبر پرگویی
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
ready solubility in water امادگی برای زودحل شدن دراب
removability ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
impulsiveness امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
dtr Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
war footing حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
inductility عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
put and take fishing انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
plea of tender اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
condensability قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
contractibility قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
record کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
unit categories انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
operating level سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com