English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
English Persian
parameter اماره جامعه
parameters اماره جامعه
Other Matches
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
presumptions اماره
statistic اماره
ascites اماره
indication اماره
circumstantial evidence اماره
presumption اماره
presumption juris et de jure اماره قانونی
presumption juris tantum اماره قضایی
statistic سرشماری اماره
legal circumstantial evidence اماره قانونی
conoupiscence نفس اماره
lasciviousness نفس اماره
concupiscence نفس اماره
circumstantial evidence اماره اتفاقی
indirect evidence قرینه و اماره
superego نفس اماره
judicial circumstantial evidence اماره قضایی
society جامعه
ecological community جامعه
universe جامعه
communities جامعه
community جامعه
socio- جامعه
polities جامعه
the body politic جامعه
polity جامعه
societies جامعه
integral calculvs حساب جامعه
infinite population جامعه نامحدود
inert society جامعه بیهوده
throwaway society جامعه مسرف
transitory society جامعه انتقالی
finite population جامعه محدود
integral calculus حساب جامعه
lower class بی کلاس [در جامعه]
ecclesiastes کتاب جامعه
subclass بی کلاس [در جامعه]
underclass بی کلاس [در جامعه]
dissocialization جامعه گسلی
eruropean community جامعه اروپایی
stimulus population جامعه محرکها
statistical universe جامعه اماری
league of nations جامعه ملل
psychopathy جامعه ستیزی
social desirability جامعه پسندی
social minded در فکر جامعه
preliterate society جامعه نانویسا
sociality جامعه جویی
sociocentrism جامعه- محوری
sociogenic جامعه زاد
sociometry جامعه سنجی
affluent society جامعه ثروتمند
peripheral community جامعه پیرامونیperipeteia
nonliterate society جامعه نانویسا
moslem league جامعه مسلمانان
mass society جامعه انبوهیده
sociopath جامعه ستیز
A classless society. جامعه بی طبقه
sociopathy جامعه ستیزی
primitive society جامعه ابتدایی
sociable جامعه پذیر
affluent society جامعه مصرفی
affluent society جامعه رفاه
society جامعه اجتماع
affluent society جامعه مرفه
social science جامعه شناسی
sociological جامعه شناختی
sociology جامعه شناسی
societies جامعه اجتماع
sociability جامعه پذیری
sociologist جامعه شناس
socialism جامعه گرایی
psychopaths جامعه ستیز
socialists جامعه گرای
socialist جامعه گرای
antisocial جامعه ستیز
classless society جامعه بی طبقه
biocummunity جامعه زندگان
closed society جامعه بسته
atomistic society جامعه ذرهای
psychopath جامعه ستیز
biotic communtity جامعه زندگان
biocenose جامعه زندگان
sampling population جامعه نمونه گیری
public mischief جرم علیه جامعه
psychopathic personality شخصیت جامعه ستیز
pseudopsychopathic جامعه ستیز کاذب
bourgeois عضوطبقه متوسط جامعه
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
covenant of the league of nations منشور جامعه ملل
sociolinguistics جامعه شناسی زبان
bourgeois <adj.> عضوطبقه متوسط جامعه
the society is like a vortex جامعه مانندگردابی است
sociological وابسته به جامعه شناسی
egalitarian society جامعه تساوی طلب
subclass طبقه پایین جامعه
lower class طبقه پایین جامعه
phytosociology جامعه شناسی گیاهی
holy office جامعه راهبان ومومنین
underclass طبقه پایین جامعه
phalanstery جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
to live at the expense of society روی دوش جامعه زندگی
to seed a person to c. کسیرا از جامعه بیرون کردن
to retire in to oneself از جامعه کناره گیری کردن
antisocial مخل اجتماع دشمن جامعه
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
blind پوشش مخفی [جامعه شناسی]
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
blind مخفی گاه [جامعه شناسی]
socialites شخص طراز اول جامعه
socialite شخص طراز اول جامعه
socialists جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialist جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
phalanstery تقسیم جامعه باجزاء کوچک
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
hero-worshipper ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
leagues مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
public good کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
calculus حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
public mischief جرمی که مضر به حال جامعه باشد
league مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
greenbelt کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
canoness زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
ecosystem بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystems بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
to ask somebody out از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
scientific socialism بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
intervener در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
common nuisance منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Christendom عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com