Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
statistician	امار شناس
statisticians	امار شناس
Other Matches
vital statistics	امار زاد و ولد و مرگ و میر امار حیاتی
penny wise and pound foolish	دینار شناس و ریال شناس
lapidary	سنگ شناس گوهر شناس
lapidarian	سنگ شناس گوهر شناس
virologist	متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
statistics	امار
census	امار
censuses	امار
mathematical statistics	امار ریاضی
statistics	شاخص امار
necrology	امار متوفیات
descriptive statistics	امار توصیفی
descriptive statistics	امار تشریحی
statistically	از روی امار
bureaus of census	اداره امار
inferential statistics	امار استنباطی
demography	امار نگاری
quantum statistics	امار کوانتومی
records available	امار دردست
vital statistics	امار حیاتی
census of production	امار سرشماری
vital statistics	امار ثبت احوال
time series data	امار سریهای زمانی
einstein bose statistics	امار بوز- اینشتین
bose einstein statistics	امار بوز- اینشتین
utilization statistics	امار بهره وری
plant records	امار تجهیزات کارگاه
fermi dirac statictics	امار فرمی- دیراک
general information data	اطلاعات و امار عمومی
vital statistics	امار مربوط به زندگی
multivariate statistics	امار چند متغیری
demographer	متخصص امار گیری مردم
census office	اداره امار و ثبت احوال
natimortality	امار مرده زاییده شدگان
randomize	بصورت امار تصادفی نشان دادن
registers	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
chart of attributes	جدول امار تعیین درجه مرغوبیت کالا
census of production	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
econometrics	کاربردریاضیات و امار در اندازه گیری تفسیر و بررسی پدیدههای اقتصادی
scientific socialism	بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
fosdic	دستگاه ورودی که توسط اداره امار بکاربرده میشود تا اطلاعات پرسشنامههای اماری تکمیل شده را به درون کامپیوتربخواند
paleographer	خط شناس
graphologist	خط شناس
technologist	فن شناس
ontologist	هستی شناس
microbiologist	میکرب شناس
mineralogist	معدن شناس
numismatist	مدال شناس
musicologist	موسیقی شناس
mythologist	اسطوره شناس
ichthyologist	ماهی شناس
orologist	کوه شناس
osteologist	استخوان شناس
numismatist	سکه شناس
mythologist	افسانه شناس
paleontologist	دیرین شناس
parasitologist	انگل شناس
mythologist	اساطیر شناس
petrologist	سنگ شناس
ornithologist	پرنده شناس
orientalist	خاور شناس
opcode decoder	رمزالعمل شناس
myologist	ماهیچه شناس
operation decoder	عمل شناس
oenologist	باده شناس
lithologist	سنگ شناس
odontologist	دندان شناس
lexicologist	لغت شناس
petologist	سنگ شناس
lunarian	ماه شناس
oenologist	شراب شناس
metallographer	فلز شناس
methodologist	اسلوب شناس
ideologist	ارمان شناس
iconologist	شمایل شناس
discrete <adj.>	موقع شناس
discreet <adj.>	موقع شناس
discretional <adj.>	موقع شناس
rhythmist	سجع شناس
pteridologist	سرخس شناس
pteridologist	کرف شناس
prudent [discreet] <adj.>	موقع شناس
physiognomist	قیافه شناس
phrenologist	جمجمه شناس
phonologist	صوت شناس
philologist	زبان شناس
philologist	واژه شناس
philologer	زبان شناس
phenomenologist	پدیده شناس
selenographer	ماه شناس
self knowing	خود شناس
serologist	سرم شناس
weather wise	هوا شناس
vulcanologist	دانشمنداتشفشان شناس
vermeologist	کرم شناس
topologist	مکان شناس
therapeutist	درمان شناس
teleologist	پایان شناس
syphilologist	سفلیس شناس
spectroscopist	طیف شناس
antiquary	عتیقه شناس
geneticists	نسل شناس
geneticist	نسل شناس
tactfully	موقع شناس
tactful	موقع شناس
genealogist	شجره شناس
herbalists	گیاه شناس
herbalist	گیاه شناس
grateful	متشکر حق شناس
antiquarian	عتیقه شناس
dutiful	وفیفه شناس
dutiful	گماشت شناس
loyal	وفیفه شناس
astronomer	ستاره شناس
astronomers	ستاره شناس
antiquaries	عتیقه شناس
astrologers	ستاره شناس
astrologer	ستاره شناس
toxicologist	زهر شناس
zoologist	جانور شناس
botanists	گیاه شناس
botanist	گیاه شناس
conscientious	وفیفه شناس
punctual	وقت شناس
godly	خدا شناس
seismologist	زلزله شناس
philatelist	تمبر شناس
philatelists	تمبر شناس
oceanographer	اقیانوس شناس
naturalists	طبیعت شناس
naturalist	طبیعت شناس
biologist	زیست شناس
pathologists	اسیب شناس
pathologist	اسیب شناس
gourmets	خوراک شناس
gourmet	خوراک شناس
technologist	حرفه شناس
ecologist	بوم شناس
ecologists	بوم شناس
geologist	زمین شناس
sociologist	انسگان شناس
sociologist	جامعه شناس
anthropologist	انسان شناس
archeologist	باستان شناس
archaeologist	باستان شناس
criminologist	جرم شناس
ethnologists	قوم شناس
ethnologist	قوم شناس
neurologist	عصب شناس
hypnologist	خواب شناس
demographer	جمعیت شناس
decoder	رمز شناس
cytology	یاخته شناس
cytology	سلول شناس
crystallographer	بلور شناس
craniologist	کله شناس
craniologist	جمجمه شناس
cosmologist	کیهان شناس
cosmographer	کیهان شناس
conchologist	صدف شناس
dendrologist	درخت شناس
duteous	گماشت شناس
embryologist	رویان شناس
herborist	گیاه شناس
heliologist	افتاب شناس
gemologist	گوهر شناس
fossilist	سنگواره شناس
feal	وفیفه شناس
etymologer	اشنقاق شناس
ethologist	کردار شناس
epigraphist	کتیبه شناس
insectologist	حشره شناس
entomologist	حشره شناس
climatologist	اقلیم شناس
characterologist	منش شناس
anatomist	کالبد شناس
aesthetician	زیبایی شناس
bryologist	خزه شناس
bibliographer	کتاب شناس
carpologist	میوه شناس
esthetician	زیبایی شناس
muscologist	خزه شناس
bibliograph	کتاب شناس
bacteriologist	میکرب شناس
astronmer	ستاره شناس
arborist	درخت شناس
actinolagy	پرتو شناس
acoustician	صدا شناس
carcinology	سخت پوست شناس
duteous	وفیفه شناس مطیع
metrologist	سنگ و پیمانه شناس
selenologist	دانشمند ماه شناس
environmentalist	محیط زیست شناس
incognito	نا شناس مجهول الهویه
volcanologist	دانشمند اتشفشان شناس
he can read the sky	ستاره شناس است
psychopathologist	اسیب شناس روانی
leal	وفیفه شناس حقشناس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com