Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (4 milliseconds)
English	Persian
salpingitis	اماس شیپور
Other Matches
tabard	نوار تزیینی ترمپت یا شیپور پرچم شیپور
bugle call	علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
antineuritic	برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis	اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
trumpeted	شیپور
trumpet	شیپور
cornu	شیپور
clarion	شیپور
trumpeting	شیپور
cones	شیپور
cone	شیپور
trumpeter	شیپور زن
bugles	شیپور
bugle	شیپور
key bugle	شیپور
trombonist	شیپور زن
tooter	شیپور زن
trom'ba	شیپور
trombonists	شیپور زن
trumpeters	شیپور زن
to blow atrumpet	نواختن شیپور
to sound a parley	با زدن شیپور
air operated horn	شیپور بادی
trumps	صدای شیپور
trump	صدای شیپور
taps	شیپور خاموشی
curfews	شیپور خاموشی
curfew	شیپور خاموشی
turn in	شیپور خاموشی
turn out	شیپور بیداری
last port	شیپور خاموشی
call to quarters	شیپور احضار
last port	شیپور عزا
last post	شیپور خاموشی
first call	شیپور جمع
tantara	صدای شیپور
eustachian tube	شیپور استاش
drill call	شیپور مشق
service calls	شیپور خدمت
syrint	شیپور بیداری
cornett	نوعی شیپور
to the color	شیپور احترام
clarion	شیپور جنگ
tantara	شیپور زدن
clarion	شیپور بلند
the sound of a bugle	صدای شیپور
heave out	شیپور بیداری
chamade	شیپور امان
assembly	شیپور جمع
trumpet	شیپور زدن
tuba	شیپور بزرگ
cornets	نوعی شیپور
clangs	صدای شیپور
clanging	صدای شیپور
clanged	صدای شیپور
clang	صدای شیپور
trumpeted	شیپور زدن
cornet	نوعی شیپور
tubas	شیپور بزرگ
horn	شیپور پیاله
French horn	نوعی شیپور
trumpeting	شیپور زدن
reveille	شیپور بیدارباش
service calls	شیپور جمع عمومی
blasts	صدای شیپور بادزدگی
sousaphone	شیپور زنگوله دار
pipe down	بوسیله شیپور یا نای
trom'ba	شاخ شیپور زدن
to the color	شیپور احترام پرچم
starke	با شیپور علامت دادن
trumpet	شیپورچی شیپور زدن
trumpeted	شیپورچی شیپور زدن
trumpeting	شیپورچی شیپور زدن
officers call	شیپور افسر پیش
alarmed	شیپور حاضرباش اشوب
alarmingly	شیپور حاضرباش اشوب
general muster	شیپور جمع عمومی
alarm	شیپور حاضرباش اشوب
alarum	اخطار شیپور حاضرباش
warison	پاداش شیپور حمله
alarms	شیپور حاضرباش اشوب
campanula	[شبیه شیپور مینیاتوری]
first seargeant's call	شیپور سرگروهبان پیش
first post	شیپور خبر شبانه
blast	صدای شیپور بادزدگی
saxtuba	شیپور برنجی دارای صدای بم
to sound a retreat	شیپور عقب نشینی زدن
to sound the retire	شیپور عقب نشینی زدن
assembly	شیپور خاموشی دستگاه مرکب
drill call	شیپور شروع مشق صف جمع
call up	شیپور احضار بخاطر اوردن
call-up	شیپور احضار بخاطر اوردن
call-ups	شیپور احضار بخاطر اوردن
trombone	شیپور دارای قسمت میانی متحرک
sennet	شیپور علامت شروع نمایش یا ختم ان
foghorn	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorns	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
dilation	اماس
neuritis	پی اماس
intumescence	اماس
pulmonitis	اماس شش
inturgescence	اماس
lymphdenomia	اماس
phlegmasia	اماس
phrenitis	اماس مخ
edema	اماس
encephalitis	اماس مخ
double pneumonia	اماس هر دو شش
lymphangitis	اماس
frost hoil	اماس
myelitis	اماس
single pneumonia	اماس یک شش
pokes	اماس
poke	اماس
tuberosity	اماس
tumefaction	اماس
poked	اماس
swelling	اماس
turgidity	اماس
tumescence	اماس
tumidity	اماس
vulvitis	اماس کس
poking	اماس
inflammation	اماس
swellings	اماس
alarmingly	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmed	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarms	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm	اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
myositis	اماس ماهیچه
metritis	اماس زهدان
orchitis	اماس خایه
intumesce	اماس کردن
keratitis	اماس قرنیه
lentitis	اماس جلیدیه
huff	اماس کردن
intumescent	اماس کرده
intumescent	اماس کننده
fibroma	اماس لیفی
iritis	اماس عنبیه
tumefactive	اماس دار
turgescent	اماس کننده
tracheitis	اماس نای
dermatitis	اماس پوست
pyelitis	اماس لگن چه
hepatitis	اماس کبدی
bunchout	اماس کردن
quinsy	اماس چرکدارلوزتین
retinitis	اماس شبکیه
splenitis	اماس اسپرز
podarthritis	اماس بندهای پا
phlogosis	اماس برونی
nasitis	اماس بینی
nephritis	اماس گرده
turgescence	اماس بادکردگی
odontitis	اماس دندان
tumid	اماس کرده
ophthalmitis	اماس چشم
osteitis	اماس استخوان
otitis	اماس گوش
scleritis	اماس صلبیه
tonsillitis	اماس لوزه
inoma	اماس لیفی
colitis	اماس قولون
fretty	اماس کرده
enchondroma	اماس غضروفی
turgid	اماس دار
garget	اماس پستان
arteritis	اماس شریان
gastritis	اماس معده
swells	اماس کردن
faucitis	اماس گلو
bronchitis	اماس نایژه
crystallitis	اماس جلیدیه
swollen	اماس کرده
enteritis	اماس روده
arthritis	اماس مفصل
ague cake	اماس اسپرزازنوبه
antiphlogistic	اماس نشان
swelled	اماس کردن
blepharitis	اماس پلک
palpebritis	اماس پلک
glandular swelling	اماس غدد
cutitis	اماس زیرپوست
swell	اماس کردن
gnathitis	اماس گونه
colpitis	اماس مهبل
carcinoma	اماس سرطانی
hydrocile	اماس خایه
hysteritis	اماس زهدان
ileitis	اماس ایلئون
dactylitis	اماس انگشت
conjunctivitis	اماس ملتحمه
brainfever	اماس مغز
dermatosis	اماس پوست
cystitis	اماس مثانه
pericarditis	اماس ابشامه قلب
sylosis	اماس پلک وسفتی
duodenitis	اماس روده اثناعشر
acromastitis	اماس نوک پستان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com