Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
gastritis	اماس معده
Search result with all words
gastro enteritis	اماس معده وروده
Other Matches
gastroscope	اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
antineuritic	برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis	اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
stomachs	معده
orifice of the stomack	معده
stomaching	معده
the inner man	معده
stomached	معده
stomach	معده
tummy	معده
kyte	معده
maw	معده
tummies	معده
foul stomach	معده پر
craw	معده جانور
f.of the stomach	ته یاقعر معده
epigastrium	روی معده
gastric juice	شیره معده
gastric ulcer	زخم معده
gastritis	التهاب معده
gastrolith	سنگ معده
gastroptosis	سقوط معده
maw	حفره معده
gastroscopy	معاینه معده
cramp of stomach	درد معده
gastritis	ورم معده
antacid	ضداسید معده
cardialgia	دردفم معده
pneumogastric nerve	پی با عصب شش و معده
stomachache	درد معده
heartburn	سوزش معده
stomach pump	تنقیهی معده
saburra	اخلاط معده
rot gut	معده خراب کن
pyrosis	سوزش معده
collywobbles	درد معده
stomach pumps	تنقیهی معده
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
indigestion	ناراحتی معده [پزشکی]
gastrointestinal	مربوط به معده و روده
gastroptosis	پایین افتادن معده
antacid	دوای ضد ترشی معده
stomach upset	ناراحتی معده [پزشکی]
abdominal pain	معده درد [پزشکی]
ascarid	کرم معده اسکاریس
polygastric	دارای چندین معده
psalterium	معده سوم نشخوارکنندگان
stomach pain	معده درد [پزشکی]
gastroenteritis	ورم معده و رودهها
dyspepsy	ناراحتی معده [پزشکی]
upset stomach	ناراحتی معده [پزشکی]
tummy upset [coll.]	ناراحتی معده [پزشکی]
gastroenterology	مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
gastroenteritis	التهاب معده و رودهی باریک
gastric fever	تب معدهای یارودهای حمای معده
gastroenterologist	متخصص بیماریهای معده وروده
mesogaster	معده بند ناحیه ناف
solar plexus	شبکه عصبی ناحیه زیر معده
peptic gland	دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
ingestion	قورت دادن داخل معده کردن
achlorhydria	فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
gastrectomy	عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
gastro enteric	وابسته به معده وروده معدی امعائی
mesogaster	پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
pepsin	پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
gastrin	هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
pepsine	پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
lavage	انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
phlegmasia	اماس
phrenitis	اماس مخ
single pneumonia	اماس یک شش
pulmonitis	اماس شش
frost hoil	اماس
vulvitis	اماس کس
tumefaction	اماس
inturgescence	اماس
lymphangitis	اماس
lymphdenomia	اماس
intumescence	اماس
turgidity	اماس
tumidity	اماس
myelitis	اماس
neuritis	پی اماس
tumescence	اماس
tuberosity	اماس
dilation	اماس
inflammation	اماس
double pneumonia	اماس هر دو شش
edema	اماس
encephalitis	اماس مخ
swellings	اماس
swelling	اماس
poke	اماس
poking	اماس
poked	اماس
pokes	اماس
blepharitis	اماس پلک
osteitis	اماس استخوان
otitis	اماس گوش
ague cake	اماس اسپرزازنوبه
bronchitis	اماس نایژه
phlogosis	اماس برونی
tonsillitis	اماس لوزه
swollen	اماس کرده
podarthritis	اماس بندهای پا
antiphlogistic	اماس نشان
brainfever	اماس مغز
orchitis	اماس خایه
metritis	اماس زهدان
arteritis	اماس شریان
palpebritis	اماس پلک
myositis	اماس ماهیچه
nasitis	اماس بینی
nephritis	اماس گرده
odontitis	اماس دندان
ophthalmitis	اماس چشم
tracheitis	اماس نای
turgid	اماس دار
cystitis	اماس مثانه
tumefactive	اماس دار
tumid	اماس کرده
turgescence	اماس بادکردگی
turgescent	اماس کننده
arthritis	اماس مفصل
colitis	اماس قولون
hepatitis	اماس کبدی
dermatitis	اماس پوست
swell	اماس کردن
hydrocile	اماس خایه
swelled	اماس کردن
conjunctivitis	اماس ملتحمه
pyelitis	اماس لگن چه
quinsy	اماس چرکدارلوزتین
retinitis	اماس شبکیه
salpingitis	اماس شیپور
scleritis	اماس صلبیه
splenitis	اماس اسپرز
swells	اماس کردن
huff	اماس کردن
crystallitis	اماس جلیدیه
fibroma	اماس لیفی
keratitis	اماس قرنیه
intumescent	اماس کننده
iritis	اماس عنبیه
dermatosis	اماس پوست
glandular swelling	اماس غدد
gnathitis	اماس گونه
intumesce	اماس کردن
intumescent	اماس کرده
dactylitis	اماس انگشت
hysteritis	اماس زهدان
ileitis	اماس ایلئون
cutitis	اماس زیرپوست
enchondroma	اماس غضروفی
carcinoma	اماس سرطانی
fretty	اماس کرده
colpitis	اماس مهبل
inoma	اماس لیفی
enteritis	اماس روده
bunchout	اماس کردن
lentitis	اماس جلیدیه
garget	اماس پستان
faucitis	اماس گلو
his eyes were inflammed	چشمهایش اماس کرد
hyalitis	اماس رطوبت شیشهای
endo arterities	اماس درونی شریان
scrotitis	اماس کیسه خایه
fibro chondritis	اماس غضروف لیفی
ileitis	اماس روده دراز
gnathitis	اماس ارواره بالا
vaginitis	اماس یا ورم مهبل
duodenitis	اماس روده اثناعشر
endocarditis	اماس غشاء درونی دل
endometritis	اماس درونی زهدان
diaphragmitis	اماس حجاب حاجز
arthritic	مبتلا به اماس مفصل
enostosis	اماس درونی استخوان
sylosis	اماس پلک وسفتی
deliescence	تحلیل ناگهانی اماس
diaphragmatitis	اماس حجاب حاجز
tumescent	اماس کرده اماسیده
housemaid's knee	اماس کاسه زانو
mastitis	اماس غدههای پستان
parotiditis	اماس غده بناگوشی
myocarditis	اماس ماهیچه قلب
myomatous	وابسته به اماس ماهیچه
laminitis	اماس لایههای حساس
paranephritis	اماس بافتهای گرداگردگرده
antiphlogistic	داروی اماس نشان
iritic	دچار اماس عنبیه
iritic	وابسته به اماس عنبیه
ophthalmia	اماس چشم رمد
oophoritis	اماس تخم دان
moon blind	دچار اماس نوبتی
lymphadenitis	اماس غدد لفناوی
acromastitis	اماس نوک پستان
mastoditis	اماس زائده پستانی
bursitis	اماس کیسههای مفصلی
phlegmasia alba dolens	اماس سیاهرگهای نفاسی
pericarditis	اماس ابشامه قلب

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com