Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (9 milliseconds)
English
Persian
deposit
امانت
deposits
امانت
trust
امانت
trusted
امانت
trusts
امانت
safekeeping
امانت
honesty
امانت
integrity
امانت
parcel
امانت
parcels
امانت
custody
امانت
agentship
امانت
fideism
امانت
trusteedhip
امانت
trusteeship
امانت
trustworthiness
امانت
Other Matches
given in trust
به امانت
bailer
امانت گذار
bailee
امانت دار
bailee
امانت گیر
consignments
امانت فروش
abuse of confidence
خیانت در امانت
receivership
امانت دادگاه
trusteeship
امانت داری
receivership
مقام امانت
bailment
امانت گیری
bailor
امانت گذار
under trustee
تحت امانت
trusteedhip
امانت داری
to keep in d.
امانت گذاشتن
malversation
خیانت در امانت
have custody of
امانت نگهداشتن
depository
امانت دار
depositor
امانت گذار
depositary
امانت دار
consignee
گیرنده امانت
breach of trust
خیانت در امانت
barratry
خیانت در امانت
consignment
امانت فرستادن
bestow
امانت گذاردن
trusted
امانت گذاشتن
award
امانت گذاردن
trusts
امانت ودیعه
checkouts
به امانت گرفتن
checkout
به امانت گرفتن
trusts
امانت گذاشتن
trustees
امانت دار
dishonest
فاقد امانت
dishonesty
عدم امانت
trustee
امانت دار
consign
امانت گذاردن
consigning
امانت گذاردن
trusted
امانت ودیعه
trust
امانت گذاشتن
depositing
به امانت گذاشتن
awarded
امانت گذاردن
consignment
امانت فروش
parcels
امانت پستی
awarding
امانت گذاردن
parcel
امانت پستی
consigns
امانت گذاردن
consignments
امانت فرستادن
awards
امانت گذاردن
bestows
امانت گذاردن
bestowing
امانت گذاردن
trust
امانت ودیعه
bestowed
امانت گذاردن
consigned
امانت گذاردن
bailment
امانت داری سمساری
consignment
کالای امانت فروش
keeps
حفافت امانت داری
deed of trust
سند تودیع امانت
keep
حفافت امانت داری
parcel
بسته یا امانت پستی
parcels
بسته یا امانت پستی
consignments
کالای امانت فروش
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
truster
باور کننده امانت گذار
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone
نزد کسی امانت گذاردن
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
checkroom
اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
morgues
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgue
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
trust company
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
bailment
امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...