Dictiornary-Farsi | امانت گذار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (9 milliseconds)

English	Persian
bailer	امانت گذار
bailor	امانت گذار
depositor	امانت گذار


Search result with all words

truster	باور کننده امانت گذار
Other Matches

trusted	امانت
trusts	امانت
integrity	امانت
safekeeping	امانت
honesty	امانت
trustworthiness	امانت
agentship	امانت
custody	امانت
parcel	امانت
parcels	امانت
trust	امانت
deposit	امانت
deposits	امانت
fideism	امانت
given in trust	به امانت
trusteeship	امانت
trusteedhip	امانت
bestows	امانت گذاردن
checkout	به امانت گرفتن
parcels	امانت پستی
trustees	امانت دار
bestowing	امانت گذاردن
bestowed	امانت گذاردن
bestow	امانت گذاردن
depositing	به امانت گذاشتن
trustee	امانت دار
to keep in d.	امانت گذاشتن
checkouts	به امانت گرفتن
parcel	امانت پستی
consignment	امانت فروش
bailment	امانت گیری
barratry	خیانت در امانت
breach of trust	خیانت در امانت
consignee	گیرنده امانت
have custody of	امانت نگهداشتن
depositary	امانت دار
bailee	امانت دار
consignment	امانت فرستادن
consignments	امانت فروش
consignments	امانت فرستادن
trusteedhip	امانت داری
receivership	مقام امانت
receivership	امانت دادگاه
abuse of confidence	خیانت در امانت
malversation	خیانت در امانت
bailee	امانت گیر
depository	امانت دار
trusts	امانت ودیعه
award	امانت گذاردن
awarding	امانت گذاردن
awards	امانت گذاردن
trust	امانت ودیعه
trust	امانت گذاشتن
trusted	امانت ودیعه
dishonest	فاقد امانت
trusts	امانت گذاشتن
trusted	امانت گذاشتن
under trustee	تحت امانت
consigning	امانت گذاردن
consigns	امانت گذاردن
trusteeship	امانت داری
awarded	امانت گذاردن
consigned	امانت گذاردن
dishonesty	عدم امانت
consign	امانت گذاردن
consignment	کالای امانت فروش
consignments	کالای امانت فروش
bailment	امانت داری سمساری
parcels	بسته یا امانت پستی
keep	حفافت امانت داری
deed of trust	سند تودیع امانت
keeps	حفافت امانت داری
parcel	بسته یا امانت پستی
over-	گذار
over	گذار
transition	گذار
transitions	گذار
commissions	حق العمل کاری امانت فروشی
to have custody of	نگهداری یا امانت داری کردن از
commission	حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone	نزد کسی امانت گذاردن
commissioning	حق العمل کاری امانت فروشی
ossuary	محل امانت گذاری استخوان مرده
keep in trust	به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ...	آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
legislatress	قانون گذار زن
dotter	نقطه گذار
legislatrix	قانون گذار زن
punctuator	نقطه گذار
legiskative	قانون گذار
graduator	درجه گذار
grounder	کار گذار
grounder	پایه گذار
grader	نمره گذار
instaurator	بنیاد گذار
insurant	بیمه گذار
legator	میراث گذار
encoder	رمز گذار
lienee	وثیقه گذار
lowpass	پایین گذار
space bar	فاصله گذار
marker pen	علامت گذار
spotter	خال گذار
tapper	توپی گذار
trend-setters	بدعت گذار
trend-setter	بدعت گذار
impressionistic	برداشت گذار
zoogenic	بچه گذار
transition state	حالت گذار
transition period	دوره گذار
tracked layer	ریل گذار
shelver	در تاقچه گذار
shelver	در قفسه گذار
prizer	قیمت گذار
mark sense	نشان گذار
mortgagor	رهن گذار
nomographer	قانون گذار
transit time	زمان گذار
outdoor recreation	گشت و گذار
oviparous	تخم گذار
pawnor	رهن گذار
pledgor	رهن گذار
pledgor	وثیقه گذار
pracitcable	گذار کردنی
pricer	قیمت گذار
tracklayer	ریل گذار
heretics	بدعت گذار
contributory	خراج گذار
foundering	بنیان گذار
foundered	بنیان گذار
founder	بنیان گذار
legislative	قانون گذار
salver	مرهم گذار
salvers	مرهم گذار
blazers	علامت گذار
blazer	علامت گذار
founders	بنیان گذار
swindler	کلاه گذار
swindlers	کلاه گذار
innovators	بدعت گذار
innovator	بدعت گذار
legislators	قانون گذار
bypass	کنار گذار
heretic	بدعت گذار
auctioneers	حراج گذار
bypassed	کنار گذار
bypasses	کنار گذار
bypassing	کنار گذار
auctioneer	حراج گذار
accomodating	منت گذار
assessor	خراج گذار
legislator	قانون گذار
coder	رمز گذار
insured	بیمه گذار
markers	نشان گذار
racers	مسابقه گذار
racer	مسابقه گذار
deepositor	ودیعه گذار
demographic transition	گذار جمعیت
handlers	دسته گذار
marker	نشان گذار
investor	سرمایه گذار
crossing site	محل گذار
discriminator	فرق گذار
valuer	قیمت گذار
investors	سرمایه گذار
differentiator	فرق گذار
valuers	قیمت گذار
handler	دسته گذار
morgue	جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
checkroom	اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
morgues	جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
safe deposit	صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
truster	ودیعه گذار اعتباردهنده
uniparous	هر باریک تخم گذار
testator	شاهد میراث گذار
depositor	ودیعه گذار مودع
money lender	پول به بهره گذار
miscreant	بدعت گذار خبیث
minelayer	ناو مین گذار
minelayer	کشتی مین گذار
free capital	سرمایه گذار پولی
mine layer	کشتی مین گذار
buoy tender	کشتی بویه گذار
buoy tender	ناو بویه گذار
burst gate	لامپ پیام گذار
dan layers	شناوه بویه گذار
dan runner	کشتی بویه گذار
net laying ship	کشتی تور گذار
dot generator	مولد خال گذار
spacebar	کلید فاصله گذار
position control	پیچ مرکز گذار
subcaliber	تفنگ اثر گذار
pathfinder	هواپیمای علامت گذار مسیر
spademan	نفر خرج گذار توپ
You are not pulling my leg , are you ?	نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
pathfinders	هواپیمای علامت گذار مسیر
parentheses free nataton	نشان گذار بدون پرانتز
to mince matters	از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmothers	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی