Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
bailment
امانت گیری
Other Matches
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
trusts
امانت
honesty
امانت
safekeeping
امانت
parcels
امانت
given in trust
به امانت
agentship
امانت
integrity
امانت
parcel
امانت
trusted
امانت
trusteeship
امانت
trust
امانت
trusteedhip
امانت
deposits
امانت
custody
امانت
deposit
امانت
trustworthiness
امانت
fideism
امانت
checkout
به امانت گرفتن
bailer
امانت گذار
checkouts
به امانت گرفتن
trusts
امانت گذاشتن
receivership
مقام امانت
barratry
خیانت در امانت
trusted
امانت ودیعه
trusted
امانت گذاشتن
malversation
خیانت در امانت
trusts
امانت ودیعه
consign
امانت گذاردن
consignments
امانت فروش
consignment
امانت فرستادن
abuse of confidence
خیانت در امانت
have custody of
امانت نگهداشتن
bailor
امانت گذار
consignment
امانت فروش
receivership
امانت دادگاه
consignments
امانت فرستادن
to keep in d.
امانت گذاشتن
consigns
امانت گذاردن
consigned
امانت گذاردن
bailee
امانت دار
bailee
امانت گیر
parcel
امانت پستی
consigning
امانت گذاردن
parcels
امانت پستی
dishonest
فاقد امانت
dishonesty
عدم امانت
trust
امانت گذاشتن
trust
امانت ودیعه
bestowed
امانت گذاردن
under trustee
تحت امانت
bestow
امانت گذاردن
depositary
امانت دار
depositor
امانت گذار
trustee
امانت دار
depository
امانت دار
awards
امانت گذاردن
bestowing
امانت گذاردن
bestows
امانت گذاردن
awarding
امانت گذاردن
consignee
گیرنده امانت
trusteedhip
امانت داری
trusteeship
امانت داری
breach of trust
خیانت در امانت
award
امانت گذاردن
trustees
امانت دار
awarded
امانت گذاردن
depositing
به امانت گذاشتن
keep
حفافت امانت داری
parcel
بسته یا امانت پستی
keeps
حفافت امانت داری
consignments
کالای امانت فروش
bailment
امانت داری سمساری
deed of trust
سند تودیع امانت
parcels
بسته یا امانت پستی
consignment
کالای امانت فروش
truster
باور کننده امانت گذار
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone
نزد کسی امانت گذاردن
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
morgues
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
checkroom
اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
morgue
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
trust company
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
bailment
امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
monogyny
یک زن گیری
luting
گل گیری
recature
پس گیری
lutation
گل گیری
recaptures
پس گیری
recaptured
پس گیری
recapture
پس گیری
catch
بل گیری
recapturing
پس گیری
dewatering
اب گیری
resumption
از سر گیری
exorcisms
جن گیری
scorification
کف گیری
exorcism
جن گیری
biases
سو گیری
bias
سو گیری
retractaion
پس گیری
skims
کف گیری
skimmed
کف گیری
skim
کف گیری
fueling
سوخت گیری
moulding
قالب گیری
measurment
اندازه گیری
stamping
قالب گیری
removal of slag
شلاکه گیری
crackdown
سخت گیری
refueling
سوخت گیری
recruitment
سرباز گیری
recruitment
توان گیری
punctiliousness
نکته گیری
piscatology
فن ماهی گیری
paralytic disability
زمین گیری
originationu
سرچشمه گیری
mensuration
اندازه گیری
number dialling
شماره گیری
noise suppression
پارازیت گیری
nitrification
نیتروژن گیری
ensues
پی گیری کردن
ensued
پی گیری کردن
ensue
پی گیری کردن
refuelled
سوخت گیری
samplery
نمونه گیری
refuelling
سوخت گیری
refuels
سوخت گیری
river capture
رود گیری
rigorousness
سخت گیری
retired ness
کناره گیری
renouncement
کناره گیری
removal of phosphorus
فسفر گیری
removal of cinder
تفاله گیری
nitrification
ازت گیری
interpolation
درون گیری
monogyny
یک جفت گیری
module
اندازه گیری
modules
اندازه گیری
sampling
نمونه گیری
mechanical disadvantage
نیرو گیری
interpolations
درون گیری
sternly
با سخت گیری
integration
انتگرال گیری
modeling
سرمشق گیری
measurement
اندازه گیری
measurements
اندازه گیری
i. and evdevolution
ریشه گیری
factorization
فاکتور گیری
exaction
سخت گیری
error correction
خطا گیری
blank experiment
ازمایش مچ گیری
emulsification
عصاره گیری
embracery
دراغوش گیری
dust removal
گرد گیری
calk
درز گیری
cased
قالب گیری
decarburization
کربن گیری
backing up
پشتیبان گیری
i am in a bad f.
بد گیری امدم
ablactation
از شیر گیری
acceleration lane
خط سرعت گیری
halieutics
ماهی گیری
against time
تایم گیری
garth
سد یا بندماهی گیری
metering
اندازه گیری
gaging
اندازه گیری
amphimixis
جفت گیری
follow up
پی گیری کردن
catch trial
کوشش مچ گیری
censoriousness
خرده گیری
corf
سبدماهی گیری
coring
نمونه گیری
coring
مغزه گیری
crabber
خرچنگ گیری
criticalness
خرده گیری
damage control
اسیب گیری
decalcification
کلسیم گیری
declipping
لکه گیری
decoction
عصاره گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com