English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English Persian
enterprise امرخطیر اقدام مهم
enterprises امرخطیر اقدام مهم
Other Matches
procedure اقدام
interventions اقدام
ploy اقدام
ploys اقدام
enforcement اقدام
actionless بی اقدام
esteem اقدام
emprise اقدام
action اقدام
actions اقدام
enterprise اقدام
enterprises اقدام
intervention اقدام
moved اقدام
moves اقدام
proceeding اقدام
move اقدام
counter-measures اقدام متقابل
countermeasure اقدام متقابل
demarche اقدام سیاسی
deal with اقدام کردن
counteraction اقدام متقابل
appropriate action اقدام مقتضی
legal action اقدام قانونی
action statement دستورالعمل اقدام
action for cancellation اقدام به ابطال
action for cancellation اقدام به لغو
action at low اقدام قانونی
to take steps اقدام کردن
double action اقدام دوجانبه
to take of a اقدام کردن
to bend effort اقدام کردن
to take measures اقدام کردن
counter-measure اقدام متقابل
social action اقدام اجتماعی
regular procedure اقدام قانونی
protective measure اقدام حمایتی
proceed with deliberations اقدام به مذاکره
operation immediate اقدام سریع
measure of prevention اقدام احتیاطی
it wasprologue to the nextmove اقدام بعدبود
intercommunion اقدام مشترک
initial movement نخستین اقدام
in hand در دست اقدام
expedience اقدام مهم
start out اقدام کردن
emprize اقدام کردن
the needful اقدام لازم
precaution اقدام احتیاطی
enterprise اقدام کردن
actions کار اقدام
actions فعل اقدام
action کار اقدام
action فعل اقدام
deal اقدام کردن
proceed اقدام کردن
proceeded اقدام کردن
deals اقدام کردن
under way دردست اقدام
precautions اقدام احتیاطی
enterprise قدرت اقدام
preparation اقدام مقدماتی
enterprises اقدام کردن
enterprises قدرت اقدام
expediency اقدام مهم
preparations اقدام مقدماتی
measure درجه اقدام
It is in progress. It is under way. دردست اقدام است
proceeded اقدام کردن پرداختن به
originator اقدام کننده پیام
proceed اقدام کردن پرداختن به
to put in hand دایرکردن اقدام کردن
counter-measures اقدام جبران کننده
memorandums اقدام به یادداشت کند
counter-measure اقدام جبران کننده
memorandum اقدام به یادداشت کند
memoranda اقدام به یادداشت کند
measure اندازه اقدام پیشگیری
to start out to do something اقدام بکاری کردن
with measured step با اقدام مناسب [سنجیده]
it was an incorrect procedure یک اقدام غلطی بود
ventured اقدام بکارمخاطره امیز
adventurism اقدام به کاری کردن
ventured اقدام یا مبادرت کردن به
venture اقدام بکارمخاطره امیز
ventures اقدام بکارمخاطره امیز
ventures اقدام یا مبادرت کردن به
venture اقدام یا مبادرت کردن به
venturing اقدام یا مبادرت کردن به
originators اقدام کننده پیام
venturing اقدام بکارمخاطره امیز
greenlight اجازه حرکت و اقدام
action for avoidance اقدام برای لغو
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
execution for debt اقدام برای طلب وصول
how shall we proceed چگونه باید اقدام کرد
to proceed against a person اقدام بر علیه کسی زدن
exigent محتاج به اقدام یا کمک فوری
pushful متهور در اقدام بکارهای مهم
do the necessary اقدام لازم بعمل اورید
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
to play at خواهی نخواهی اقدام کردن
to act in self-defence دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
emergencies حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
zction for dammages اقدام برای دریافت خسارت وارده
emergency پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergencies پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
dilettantism اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
prohibition حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
exquatur اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
launched شروع کردن اقدام کردن
launches شروع کردن اقدام کردن
launch شروع کردن اقدام کردن
launching شروع کردن اقدام کردن
action agent مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com