English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (8 milliseconds)
English Persian
ground swell امواج
Other Matches
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
sky wave امواج اسمانی
spoondrift ترشح امواج
thermal waves امواج گرمایی
tosser دستخوش امواج
gravitational waves امواج جاذبه
pulsing ضربان امواج
incoherent waves امواج همدوس
transient wave امواج سیار
tidal waves امواج جزرومدی
brain waves امواج مغزی
gravity waves امواج ثقلی
oscilloscope اشکارسازی امواج
ground waves امواج زمینی
gravitational waves امواج گرانشی
hertzian waves امواج هرتز
radio waves امواج رادیویی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
wander wave امواج سیار
emissions انتشار امواج
emission انتشار امواج
pulsed امواج ضربانی
the waves of the sea امواج دریا
reverberations برگشت امواج
pulse امواج ضربانی
interference تداخل امواج
crashing waves امواج خروشان
reverberation برگشت امواج
hertzian wave امواج هرتز hertz
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
echo برگشت امواج رادار
echoed برگشت امواج رادار
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
conical scanning انتشار مخروطی امواج
echoes برگشت امواج رادار
echoing برگشت امواج رادار
propagation پخش امواج یا اعلامیه
airwave امواج رادیو و تلویزیون
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
attenuation افت قدرت امواج
reverberation برگشت دادن امواج
pulsing پرتاب امواج انرژی
reverberations برگشت دادن امواج
tidal wave امواج جذر و مدی
wave band دسته امواج رادیو
bleeding باند تداخل امواج
wave front جبهه امواج رادیویی
interference area ناحیه ی تداخل امواج
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
spume کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillograph دستگاه ثبت نوسان امواج
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
oscillator تفکیک کننده امواج اشکارساز
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
assault waves امواج هجومی نفرات و وسایل
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
wave period زمان تناوب امواج دریا
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
awash سرگردان بر روی امواج دریا
beam width عرض ستون امواج رادار
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
sound box جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
angstrom واحد اندازه گیری طول امواج
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
microphone وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
microphones وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
sonar دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
hypersonic دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
CB رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
electroencephalograph دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
influence sweep پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
asdic دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com