English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (8 milliseconds)
English Persian
gravity waves امواج ثقلی
Other Matches
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
gravitation جاذبه ثقلی
hook switch کلید ثقلی
gravity die casting ریخته گری حدیدهای ثقلی
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
earthquake factor مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
ground swell امواج
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
transient wave امواج سیار
wander wave امواج سیار
incoherent waves امواج همدوس
brain waves امواج مغزی
tidal waves امواج جزرومدی
crashing waves امواج خروشان
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
tosser دستخوش امواج
the waves of the sea امواج دریا
oscilloscope اشکارسازی امواج
hertzian waves امواج هرتز
ground waves امواج زمینی
sky wave امواج اسمانی
spoondrift ترشح امواج
thermal waves امواج گرمایی
gravitational waves امواج جاذبه
gravitational waves امواج گرانشی
radio waves امواج رادیویی
pulsing ضربان امواج
reverberation برگشت امواج
pulse امواج ضربانی
emissions انتشار امواج
pulsed امواج ضربانی
reverberations برگشت امواج
interference تداخل امواج
emission انتشار امواج
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
attenuation افت قدرت امواج
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
echoed برگشت امواج رادار
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
reverberation برگشت دادن امواج
echoes برگشت امواج رادار
pulsing پرتاب امواج انرژی
echoing برگشت امواج رادار
reverberations برگشت دادن امواج
propagation پخش امواج یا اعلامیه
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
tidal wave امواج جذر و مدی
bleeding باند تداخل امواج
conical scanning انتشار مخروطی امواج
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
wave front جبهه امواج رادیویی
wave band دسته امواج رادیو
echo برگشت امواج رادار
interference area ناحیه ی تداخل امواج
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
airwave امواج رادیو و تلویزیون
hertzian wave امواج هرتز hertz
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
oscillator تفکیک کننده امواج اشکارساز
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
oscillograph دستگاه ثبت نوسان امواج
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
assault waves امواج هجومی نفرات و وسایل
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
wave period زمان تناوب امواج دریا
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
awash سرگردان بر روی امواج دریا
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
spume کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beam width عرض ستون امواج رادار
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
sound box جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
angstrom واحد اندازه گیری طول امواج
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
microphone وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
electroencephalograph دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
microphones وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
influence sweep پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
hypersonic دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
CB رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
sonar دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
asdic دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com