English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English Persian
gravitational waves امواج گرانشی
Other Matches
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
gravitational potential energy انرژی پتانسیل گرانشی پتانسیل گرانشی
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
gravitational گرانشی
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
gravitational attraction جاذبه گرانشی
gravitational potential پتانسیل گرانشی
gravitational mass جرم گرانشی
law of gravity نیروی گرانشی
gravitational force نیروی گرانشی
gravitational energy انرژی گرانشی
gravitation جاذبه گرانشی
gravity davit جرثقیل گرانشی
gravitational collapse فرو ریزش گرانشی
gravity chronometer زمان سنج گرانشی
gravity davit قایق بالابر گرانشی
ground swell امواج
tosser دستخوش امواج
transient wave امواج سیار
wander wave امواج سیار
crashing waves امواج خروشان
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
brain waves امواج مغزی
thermal waves امواج گرمایی
the waves of the sea امواج دریا
ground waves امواج زمینی
gravitational waves امواج جاذبه
hertzian waves امواج هرتز
gravity waves امواج ثقلی
incoherent waves امواج همدوس
oscilloscope اشکارسازی امواج
radio waves امواج رادیویی
sky wave امواج اسمانی
spoondrift ترشح امواج
tidal waves امواج جزرومدی
reverberation برگشت امواج
emission انتشار امواج
pulsed امواج ضربانی
emissions انتشار امواج
interference تداخل امواج
pulse امواج ضربانی
reverberations برگشت امواج
pulsing ضربان امواج
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
reverberation برگشت دادن امواج
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
wave band دسته امواج رادیو
echoed برگشت امواج رادار
reverberations برگشت دادن امواج
bleeding باند تداخل امواج
echoing برگشت امواج رادار
echoes برگشت امواج رادار
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
tidal wave امواج جذر و مدی
pulsing پرتاب امواج انرژی
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
hertzian wave امواج هرتز hertz
airwave امواج رادیو و تلویزیون
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
interference area ناحیه ی تداخل امواج
conical scanning انتشار مخروطی امواج
attenuation افت قدرت امواج
propagation پخش امواج یا اعلامیه
echo برگشت امواج رادار
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
wave front جبهه امواج رادیویی
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscillator تفکیک کننده امواج اشکارساز
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
oscillograph دستگاه ثبت نوسان امواج
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
assault waves امواج هجومی نفرات و وسایل
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beam width عرض ستون امواج رادار
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
wave period زمان تناوب امواج دریا
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
spume کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
awash سرگردان بر روی امواج دریا
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
angstrom واحد اندازه گیری طول امواج
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
sound box جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
electroencephalograph دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
microphone وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphones وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
CB رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
influence sweep پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
hypersonic دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
sonar دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
asdic دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com