Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
personal property
اموال شخصی
personalty
اموال شخصی
Search result with all words
paraphernalia
اموال شخصی زن
garnishment
اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
separate estate
اموال شخصی زن
Other Matches
community property
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
f.drss
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
things
اموال
cattles
اموال
chattels
اموال
financial property
اموال پولی
fungible
اموال مثلی
user
انتفاع از اموال
things in possession
اموال عینی
installation property
اموال قسمت
real property
اموال غیرمنقول
state property
اموال عمومی
stolen goods
اموال مسروقه
property officer
افسر اموال
tangible property
اموال عینی
tangible property
اموال ملموس
things in action
اموال دینی
assets
مال و اموال
users
انتفاع از اموال
post property
اموال پادگان
post property
اموال پادگانی
property voucher
سند اموال
class ii property
اموال طبقه 2
class i property
اموال طبقه 1
capital assets
اموال سرمایهای
chattel
اموال منقول
distrain
ضبط اموال
property book
دفتر اموال
distraint
توقیف اموال
inventory
صورت اموال
replaceable thing
اموال یا اشیا مثلی
fisc
اموال ضبط شده
article of roup
اموال مورد حراج
sequestration
حکم توقیف اموال
fixed property
اموال غیر منقول
appropriation bill
صورت ضبط اموال
priceable things
اموال یا اشیا قیمتی
real estate broker
دلال اموال غیرمنقول
property officer
افسر ذیحساب اموال
inventory
فهرست اموال سیاهه
property of unknown ownership
اموال مجهول المالک
goods and chattels
اموال و دارائیهای منقول
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
grand larceny
سرقت اموال پرقیمت
goods of perishable nature
اموال سریع الفساد
offences against property
جرائم بر علیه اموال
jus disponendi
حق واگذار کردن اموال
safeguard
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
letters of marque
حکم ضبط اموال بیگانگان
foreign
توقیف اموال مدیون غایب
salvaging
اموال نجات یافته از خطر
salvages
اموال نجات یافته از خطر
foreign
توقیف اموال مدیون خارجی
salvaged
اموال نجات یافته از خطر
salvage
اموال نجات یافته از خطر
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
jus postliminii
حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
accountable property officer's bond
دفتر افسر ذیحساب اموال
wear and tear
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
waveson
اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
occupancy
تملک اموال بلا صاحب متصرف
proponent
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
real action
دعوی راجع به اموال غیر منقول
misappropriation of public property
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
proponents
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
angary
حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
conscription of wealth
مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
hotchpot
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
property disposition
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
praemunire
حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
receiver
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receivers
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ransoms
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransom
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
elegit
حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
eminent domain
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
pound
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
jus postliminii
هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
bill of attainder
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
deed
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
receivers
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receiver
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
deeds
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real
ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
condemnation
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
ones
شخصی
civilians
شخصی
some one
شخصی
one
شخصی
persona
شخصی
personae
شخصی
personas
شخصی
civil
شخصی
civilian
شخصی
personable
شخصی
privates
شخصی
private
شخصی
personal
شخصی
informal
شخصی
sumptuary law
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
recaption
مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
dediction of way
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
whosoever
هر شخصی که باشد
personal outlays
هزینههای شخصی
very own
<adj.>
خصوصی
[شخصی]
hire out
<idiom>
اجاره شخصی
personal motive
غرض شخصی
under one's thumb
<idiom>
زیرنظر شخصی
under one's belt
<idiom>
میل شخصی
on one's shoulders
<idiom>
مسئولیت شخصی
ea state in severalty
ملک شخصی
personal effects
لوازم شخصی
personal service
خدمت شخصی
backcourt foul
خطای شخصی
personal property
مایملک شخصی
by end
غرض شخصی
personal requirment
حوائج شخصی
personal ownership
مالکیت شخصی
personal requirment
احتیاجات شخصی
personal remarks
انتقادات شخصی
private motive
غرض شخصی
A private car.
اتوموبیل شخصی
self interest
نفع شخصی
personalized form letter
فرم شخصی
personalty
دارایی شخصی
private property
دارایی شخصی
particular good
عین شخصی
passanger car
اتومبیل شخصی
personal action
دعوی شخصی
proenomen
نام شخصی
personal affairs
امور شخصی
personal computing
محاسبات شخصی
personal constructs
سازههای شخصی
personal error
خطای شخصی
personal exemptions
معافیتهای شخصی
personal identity
هویت شخصی
personal income
درامد شخصی
self interest
غرض شخصی
personal influence
نفوذ شخصی
personal interest
نفع شخصی
personal right
حقوق شخصی
bomb scare
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
whoso
هر شخصی که باشد
ibm personal computer
IBکامپیوتر شخصی
personal saving
پس انداز شخصی
personal service
ابلاغ شخصی
personal staff
ستاد شخصی
self will
اراده شخصی
idiograph
نشان شخصی
idols of the cave
اوهام شخصی
individual foul
خطای شخصی
informal observations
مشاهدات شخصی
self intrest
نفع شخصی
who
چه شخصی چه اشخاصی
self-employed
کار شخصی
personal computers
کامپیوتر شخصی
oomph
چاذبه شخصی
self-interest
نفع شخصی
somebody
یک شخص شخصی
personal pronoun
ضمیر شخصی
self employed
کار شخصی
personal computer
کامپیوتر شخصی
personal pronouns
ضمائر شخصی
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
plene administravit
بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
tail
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
estate by curtesy
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
personal identification number
شماره شناسایی شخصی
toe the line
<idiom>
انجام وفایف شخصی
owning
شخصی مال خودم
owns
شخصی مال خودم
individualization of punshment
شخصی کردن مجازاتها
personalize
جنبه شخصی دادن به
pocket expenses
هزینه مختصر شخصی
individual income tax
مالیات بر درامد شخصی
self intrested
دربند نفع شخصی
valour
ارزش شخصی واجتماعی
leave alone
<idiom>
راحت گذاشتن (شخصی)
private property
دارایی شخصی بلامعارض
self regard
حفظ منافع شخصی
ibm personal computer xt
کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
ibm personal computer system/
کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
ibm personal computer at
کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
home use entry
اعلامیه مصرف شخصی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com