English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
cryptologistics امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
Other Matches
underway در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
financial affairs امور مربوط به مالیه
testamentary causes امور مربوط به وصایا
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
surgical مربوط به امور پزشکی جراحی
strategic مربوط به امور سوق الجیشی
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
generals شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general شرکت مربوط به امور اداری اصلی
parochialism امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
collate به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
selenodetic امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
back end server کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
deformation work عملیات مربوط به تغییر شکل
operational قابل استفاده مربوط به عملیات
batch با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batches با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
national command یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
watershed management کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
national component هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
anodize روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
event driven برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
psychological عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
logistical لجستیکی
logistic support پشتیبانی لجستیکی
logistical command فرماندهی لجستیکی
logistical command یکان لجستیکی
logistical data اطلاعات لجستیکی
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
logistic route مسیرهای لجستیکی تدارکات
naval auxiliary پایگاه لجستیکی دریایی
service line ستون ناوها لجستیکی دریایی
afloat support لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
base section بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
satellization تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
amor امور
authority اولیاء امور
the high functionery ries of the state مصادر امور
authorities اولیای امور
state affairs امور مملکتی
interiors امور داخله
non litigious matters امور حسبی
interior امور داخله
money matters امور پولی
religious matters امور دینی
interior affairs امور داخلی
miscellaneous امور متفرقه
financial affairs امور مالی
authority ties of the state مصادر امور
authority ties of the state اولیا امور
civil affairs امور غیرنظامیان
aviation authority امور هواپیمایی
combat duty امور رزمی
personal affairs امور شخصی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
liquidation of company تصفیه امور شرکتها
chief financial officer [CFO] مدیر امور مالی
secretary of state for foreign affairs وزیر امور خارجه
routines امور غیر مهم
routinely امور غیر مهم
routine امور غیر مهم
resgestae امور انجام شده
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
Foreign Office وزارت امور خارجه
clerical test ازمون امور دفتری
probate court محکمه امور حسبی
supervisory authority اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority اولیاء امور نظارتی
surveillance authority اولیاء امور نظارتی
non litigious matters act قانون امور حسبی
non litigious jurisdiction act قانون امور حسبی
politico military امور سیاسی نظامی
administrations اداره امور یکانها
administration اداره امور یکانها
principal centre of affairs مرکز مهم امور
ministry of foreign affairs وزارت امور خارجه
militarization نظامی کردن امور
supervisory authority اولیاء امور نظارتی
majordomo متصدی امور خانوادگی
surveillance authority اولیاء امور مراقبتی
State Department وزارت امور خارجه
to arrange matters ترتیب دادن امور
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. وزارت امور خارجه
promiscuous بیقید در امور جنسی
civic action امور عام المنفعه
fish warden متصدی امور شیلات
chaplains افسر امور دینی
g air رکن 2 امور هوایی
foreign minister وزیر امور خارجه
minister of foreign affairs وزیر امور خارجه
customs broker واسطه امور گمرکی
table of authorities جدول اولیا امور
bureaucratic وابسته به امور اداری
regulatory authority اولیاء امور مراقبتی
chaplain افسر امور دینی
space broker کارگزار امور تبلیغات
emotional and physical امور عاطفی و بدنی
tax administration اداره امور مالیات
air branch قسمت امور هوایی
corporate treasurer مدیر امور مالی
tax reforms اصلاح امور مالیاتی
minister for foreign affairs وزیر امور خارجه
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
The ministry of economic affairs and finance وزارت امور اقتصاد و دارایی
presswork اداره مطبعه امور چاپخانه
domicile منزل یا مرکز مهم امور
domiciles منزل یا مرکز مهم امور
to take the helm زمام امور رادردست گرفتن
assignees in bankruptcy هیئت تصفیه امور ورشکسته
technician شخص متخصص در امور صفتی
politics علم سیاست امور سیاسی
deficit financing اداره امور مالی با کسرموازنه
technicians شخص متخصص در امور صفتی
proetor متصدی امور قضایی وکشوری
Ministry of Labor and Social Affairs . وزارت کار ؟ امور اجتماعی
to go underground خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
major-domos متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
to go into hiding خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
major-domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
diplomatist کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
counsel appointed وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
major domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
housekeeping امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
minnesota clerical aptitude test ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
dialectic هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
home امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
rummage sale حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
homes امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
shipping امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
channels کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
deck department قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
treasurer مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
channel کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
verderor متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
treasurers مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
channeled کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
verderer متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
superstitious uses مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
functional رسم امور داخلی و فرآیندهای ماشین یا نرم افزار
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
get in gear [get into gear] <idiom> بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com