English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
home امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
homes امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
Other Matches
financial affairs امور مالی
corporate treasurer مدیر امور مالی
chief financial officer [CFO] مدیر امور مالی
deficit financing اداره امور مالی با کسرموازنه
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
personal affairs امور شخصی
treasurers مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurer مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
names کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
name کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
word processing پردازش کلمه
word processing supervisor نافر پردازش کلمه
word processing center مرکز پردازش کلمه
word processing society انجمن پردازش کلمه
word processing program برنامه پردازش کلمه
word processing operator متصدی پردازش کلمه
word processing system سیستم پردازش کلمه
wps انجمن پردازش کلمه
wp Processing Word پردازش کلمه
jobs زمان برنامه نویسی کامپیوتری که حاوی دستورات خاص مربط به امور کنترل کارها و پردازش است
job زمان برنامه نویسی کامپیوتری که حاوی دستورات خاص مربط به امور کنترل کارها و پردازش است
bureaus ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
bureau ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
pc write IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
frameworks بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
framework بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
edp پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
electronic توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
autoscore در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
band street writer یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
page 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
superscripsit بسته نرم افزاری که به منظور پردازش کلمه درسیستمهای ریزکامپیوتر بکارمی رود
microsoft word یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
archimedes کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
word star یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
accumulator register مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
macwrite برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است
accumulator مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
palmtop کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
trusted تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
fiscal drag اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
columns در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
f.drss جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
financial statement صورت مالی گزارش مالی
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
postprocessor برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
quando acciderint وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
cere موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonym کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
centralized data processing پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
distributed processing system سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
amor امور
the high functionery ries of the state مصادر امور
authorities اولیای امور
authority اولیاء امور
civil affairs امور غیرنظامیان
authority ties of the state مصادر امور
interiors امور داخله
interior امور داخله
miscellaneous امور متفرقه
interior affairs امور داخلی
money matters امور پولی
non litigious matters امور حسبی
authority ties of the state اولیا امور
combat duty امور رزمی
religious matters امور دینی
state affairs امور مملکتی
aviation authority امور هواپیمایی
promiscuous بیقید در امور جنسی
majordomo متصدی امور خانوادگی
militarization نظامی کردن امور
ministry of foreign affairs وزارت امور خارجه
supervisory authority اولیاء امور مراقبتی
non litigious jurisdiction act قانون امور حسبی
administration اداره امور یکانها
to arrange matters ترتیب دادن امور
non litigious matters act قانون امور حسبی
chaplains افسر امور دینی
chaplain افسر امور دینی
liquidation of company تصفیه امور شرکتها
air branch قسمت امور هوایی
politico military امور سیاسی نظامی
State Department وزارت امور خارجه
minister for foreign affairs وزیر امور خارجه
g air رکن 2 امور هوایی
bureaucratic وابسته به امور اداری
principal centre of affairs مرکز مهم امور
routines امور غیر مهم
foreign minister وزیر امور خارجه
routinely امور غیر مهم
routine امور غیر مهم
fish warden متصدی امور شیلات
probate court محکمه امور حسبی
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. وزارت امور خارجه
resgestae امور انجام شده
testamentary causes امور مربوط به وصایا
civic action امور عام المنفعه
space broker کارگزار امور تبلیغات
supervisory authority اولیاء امور نظارتی
regulatory authority اولیاء امور نظارتی
tax reforms اصلاح امور مالیاتی
tax administration اداره امور مالیات
surveillance authority اولیاء امور نظارتی
table of authorities جدول اولیا امور
clerical test ازمون امور دفتری
surveillance authority اولیاء امور مراقبتی
financial affairs امور مربوط به مالیه
regulatory authority اولیاء امور مراقبتی
emotional and physical امور عاطفی و بدنی
customs broker واسطه امور گمرکی
administrations اداره امور یکانها
minister of foreign affairs وزیر امور خارجه
secretary of state for foreign affairs وزیر امور خارجه
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
Foreign Office وزارت امور خارجه
proetor متصدی امور قضایی وکشوری
domicile منزل یا مرکز مهم امور
assignees in bankruptcy هیئت تصفیه امور ورشکسته
to take the helm زمام امور رادردست گرفتن
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
domiciles منزل یا مرکز مهم امور
presswork اداره مطبعه امور چاپخانه
The ministry of economic affairs and finance وزارت امور اقتصاد و دارایی
Ministry of Labor and Social Affairs . وزارت کار ؟ امور اجتماعی
surgical مربوط به امور پزشکی جراحی
technicians شخص متخصص در امور صفتی
technician شخص متخصص در امور صفتی
politics علم سیاست امور سیاسی
strategic مربوط به امور سوق الجیشی
major-domos متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
counsel appointed وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
major domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
parochialism امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
generals شرکت مربوط به امور اداری اصلی
diplomatist کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
cryptologistics امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com