English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English Persian
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
Other Matches
class دانشپایه
classed دانشپایه
classes دانشپایه
classing دانشپایه
the th class p برنامه دانشپایه ششم
placement تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان
placements تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان
school اموزشگاه
schools اموزشگاه
education center اموزشگاه
almamater اموزشگاه
dominie رئیس اموزشگاه
dogo اموزشگاه جودو
head master مدیر اموزشگاه
academies دانشگاه اموزشگاه
foundation school اموزشگاه موقوف
hedge school اموزشگاه پست
interscholastic competition مسابقه اموزشگاه ها
parochial school اموزشگاه کلیسایی
vocational school اموزشگاه حرفهای
school report گزارش اموزشگاه
special school اموزشگاه استثنایی
technical school اموزشگاه فنی
training school اموزشگاه حرفهای
principal of a school مدیر اموزشگاه
preparatory schools اموزشگاه امادگی
comprehensive schools اموزشگاه جامع
comprehensive school اموزشگاه جامع
schoolmistresses مدیره اموزشگاه
schoolmistress مدیره اموزشگاه
night school اموزشگاه شبانه
night schools اموزشگاه شبانه
private school اموزشگاه خصوصی
truants از اموزشگاه گریززدن
truant از اموزشگاه گریززدن
private schools اموزشگاه خصوصی
preparatory school اموزشگاه امادگی
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
schools پیروان یک مکتب اموزشگاه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
lockup تعطیل کردن اموزشگاه
manege اموزشگاه اسب سواری
lockups تعطیل کردن اموزشگاه
schoolhouse ساختمان یاعمارت اموزشگاه
conservatoire اموزشگاه هنرهای زیبا
boarding schools اموزشگاه شبانه روزی
schoolhouses ساختمان یاعمارت اموزشگاه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
interscholastic واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
to play the truant از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
full timer بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
brown major براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
prefectoral مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
brown minor براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com