English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
life long education اموزش مداوم
Other Matches
armory training اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
reconditioning training اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
basic unit training اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
advanced unit training اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
computer assisted instruction اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
sequential مداوم
continuing مداوم
ongoing مداوم
unremitting مداوم
constant مداوم
constants مداوم
running مداوم
continuous مداوم
cyclic مداوم
continuous fire اتش مداوم
running fire اتش مداوم
persistent inflation تورم مداوم
halting غیر مداوم
stand دفاع مداوم
endurance time سرعت مداوم
durably بطور مداوم
persistent پایا مداوم
drum roll ضربات مداوم
fluctuate تغییر مداوم
fluctuated تغییر مداوم
steady پی درپی مداوم
steady state growth رشد مداوم
continuous illumination روشنایی مداوم
steadying پی درپی مداوم
sustained fire اتش مداوم
sustained fire تیر مداوم
sustained illumination روشنایی مداوم
sustained rate نواخت مداوم
sustaining growth رشد مداوم
discontinuous غیر مداوم
fluctuates تغییر مداوم
drum rolls ضربات مداوم
steadiest پی درپی مداوم
steadies پی درپی مداوم
steadied پی درپی مداوم
assiduity توجه و دقت مداوم
stable مداوم محک کردن
continuous duty کار مداوم یکنواخت
stables مداوم محک کردن
endurance time سرعت حداکثر مداوم
straight pool billiard بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
steady state وضعیت بارشد مداوم
yaks : بطور مداوم حرف زدن
one-night stands رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
yak : بطور مداوم حرف زدن
ribbon switch مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
continuation حرکت مداوم بسوی سبد
one-night stand رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
continuously pointed fire اتش روانه شده مداوم
uninterrupted duty کار مداوم غیر یکنواخت
Constant dripping wear away the stone . <proverb> قطرات مداوم آب سنگ را مى ساید.
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
lindy رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
continuous strip photography عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
training اموزش
education اموزش
lore اموزش
instruction اموزش
tutorials اموزش
tutorial اموزش
instructions اموزش
compulsory education اموزش اجباری
moral education اموزش اخلاقی
professional education اموزش تخصصی
coeducation اموزش مختلط
program of instruction برنامه اموزش
concurrent training اموزش همزمان
computerized instruction اموزش کامپیوتری
individualized instruction اموزش انفرادی
informal education اموزش غیررسمی
job training اموزش شغلی
learning curve منحنی اموزش
general education اموزش عمومی
formal education اموزش رسمی
mass education اموزش همگانی
primary education اموزش ابتدایی
elementary education اموزش ابتدایی
education center مرکز اموزش
mass education اموزش جمعی
hypnopedia اموزش با هیپنوتیسم
educable اموزش پذیر
educability اموزش پذیری
personnel training اموزش کارکنان
military training اموزش نظامی
integrated training اموزش توام
reeducation باز اموزش
train اموزش دادن
training program برنامه اموزش
training cycle مرحله اموزش
training اموزش دادن
training circular نشریه اموزش
technical education اموزش فنی
teaching machine ماشین اموزش
curriculum اموزش برنامه
transfer of training انتقال اموزش
unit training اموزش یکانی
trained اموزش دادن
trains اموزش دادن
programmed instruction اموزش برنامهای
technical teaching اموزش فنی
education اموزش و پرورش
voluntary training اموزش داوطلبانه
vocational education اموزش حرفهای
unit training اموزش یکان
curriculums اموزش برنامه
sex education اموزش جنسی
school center مرکز اموزش
basic training اموزش مقدماتی
bowel training اموزش دفع
training center مرکز اموزش
annual training اموزش سالیانه
secondary education اموزش متوسطه
remedial instruction اموزش ترمیمی
higher education اموزش عالی
religious instruction اموزش دینی
tutoring اموزش تک شاگردی
reward training اموزش با پاداش
to be exposed to a constant stream of something در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
automatic terminal information service ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
nonformal education اموزش غیر رسمی
project method روش اموزش طرحی
special education اموزش و پرورش استثنایی
on the job training اموزش ضمن کار
pedagogical وابسته بعلم اموزش
reserve center مرکز اموزش احتیاط
pedagogical teaching اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogically مطابق علم اموزش
schools مرکز اموزش نظامی
educational مربوط به اموزش و پرورش
educationalist کارشناس اموزش و پرورش
active duty for training اموزش زیر پرچم
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
army training program برنامه اموزش نظامی
basic combat training اموزش رزم مقدماتی
pamphlet نشریه اموزش و فنی
cbt اموزش بر پایه کامپیوتر
coeducation اموزش وپرورش مختلط
refresher courses دوره اموزش یک ماهه
refresher course دوره اموزش یک ماهه
educationalists کارشناس اموزش و پرورش
educationist کارشناس اموزش و پرورش
educationist متخصص اموزش و پرورش
educationists کارشناس اموزش و پرورش
educationists متخصص اموزش و پرورش
pedagogic وابسته به اموزش وپرورش
school مرکز اموزش نظامی
audio visual اموزش سمعی وبصری
audio-visual اموزش سمعی وبصری
code training set دستگاه اموزش مرس
combat development پیشرفت اموزش رزمی
formal discipline اموزش صورت گرا
in serving training اموزش ضمن خدمت
comparative education اموزش و پرورش تطبیقی
graduate education اموزش بعد از لیسانس
pamphlets نشریه اموزش و فنی
discovery teaching method روش اموزش اکتشافی
seen fire اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
creeps تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creep تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
coursed مسیر مسابقه دوره اموزش
branch material curriculum برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
disciplinary training center مرکز اموزش زندانیان نظامی
assault courses میدان اموزش عملیات هجومی
assault course میدان اموزش عملیات هجومی
army training program برنامه اموزش نیروی زمینی
upbringing روش اموزش و پرورش بچه
course مسیر مسابقه دوره اموزش
manual training دوره اموزش هنرهای دستی
toilet training اموزش اداب توالت رفتن
computer augmented learning بسط اموزش به کمک کامپیوتر
beatification اموزش عمل تبرک کردن
courses مسیر مسابقه دوره اموزش
pedagogy فن اموزش وپرورش کودک للگی
world conference of computer in educatio کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
educable mentally retarded عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
international council شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
cai Instruction ComputerAssisted اموزش به کمک کامپیوتر
instructions راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
planit زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
rehabilitation training center مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
catechetics فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
national educational computing conferenc جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
authors CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
continuous strip imagery عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
hands on تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
probation کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
hands-on تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
scanned دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com