Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
interface human machine interface |
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری |
|
|
Other Matches |
|
HMI's |
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری |
HMI |
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری |
human computer |
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر |
add-ons |
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد |
add-on |
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد |
background program |
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد |
upgraded |
بهبود امکانات |
upgrades |
بهبود امکانات |
upgrading |
بهبود امکانات |
upgrade |
بهبود امکانات |
computerization |
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری |
system diagnostics |
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
desk accessory |
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد |
privilege |
وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند |
run |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
runs |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
peripheral |
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود |
internally stored program |
کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری |
remoter |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
remotest |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
remote |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
phenolic epoxy |
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد |
integrated |
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است |
system diagnostics |
امکانات عیب شناسی سیستم |
computerised ordering systems |
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری |
off load |
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی |
plug compatible manufacurer |
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود |
automatics |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
automatic |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
cross bleed |
سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها |
customises |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
customized |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
customize |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
customizes |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
customizing |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
customising |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
customised |
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری |
retrofit |
بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان |
upload |
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور |
venn diagram |
نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار |
interrupt |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
interrupts |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
interrupting |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
automation |
کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم |
enhance |
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی |
enhanced |
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی |
enhances |
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی |
enhancing |
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی |
water power utilization |
کاربرد انرژی هیدرولیک کاربرد نیروی ابی |
tools |
در سیستم کامپیوتری |
computer system |
سیستم کامپیوتری |
computing system |
سیستم کامپیوتری |
automatic data processing system |
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری |
computer information system |
سیستم اطلاعات کامپیوتری |
multicomputer system |
سیستم چند کامپیوتری |
hybrid computer system |
سیستم کامپیوتری دو رگه |
automatic data handling |
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات |
small computer system interface |
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک |
liveware |
عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری |
tariffs |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
tariff |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
overlap processing |
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری |
captures |
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری |
capturing |
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری |
capture |
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری |
expandable |
سیستم کامپیوتری که قابل رشد است . |
principal line |
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط |
batch processing |
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست |
coral |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم بلارنگ |
processor |
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر |
knowledge |
سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی |
machined |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
inquiries |
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری |
inquiry |
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری |
housekeeping |
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری |
hack |
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی |
hacked |
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی |
hacks |
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی |
hands on |
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری |
machines |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
store |
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات |
hands-on |
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری |
storing |
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات |
machine |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
dual |
سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه |
modeled |
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و.. |
primary |
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری |
c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان |
baseline document |
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد |
model |
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و.. |
priorities |
اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری |
priority |
اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری |
land arm mode |
سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما |
systems analysis |
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند |
modelled |
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و.. |
multi user system |
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند |
processor |
سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه |
conversational mode |
سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد |
cbt |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان |
models |
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و.. |
object |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
key |
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد |
onion skin architecture |
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم |
diagnostic |
نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند |
down |
مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است |
architecture |
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان |
consumables |
موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند |
bundle |
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری |
bundles |
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری |
multitasking |
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان |
internal |
زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست |
bundling |
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری |
protocols |
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد |
standard |
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد |
multi tasking |
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان |
customers |
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد |
customer |
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد |
standards |
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد |
direct objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
objecting |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
indirect objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
protocol |
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد |
home grown software |
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری |
objected |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
CBMS |
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران |
front panel |
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور |
master slave computer system |
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر |
integrated |
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند |
illegal |
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند |
process |
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد |
primary |
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری |
processes |
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد |
auto |
سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند |
autos |
سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند |
kernel |
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است |
monitored |
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند. |
vab |
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند |
BACS |
سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن |
normalizes |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
turnkey system |
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است |
normalising |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
normalises |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
normalised |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
privilege |
حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد |
monitor |
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند. |
machine |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
performance monitor |
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند |
Quantel |
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند |
multi- |
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد |
hybrid circuit |
ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص |
machined |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
multi |
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد |
machines |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
monitors |
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند. |
kernels |
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است |
logic |
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال |
normalize |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
bankers automated clearance system |
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن |
interval timer |
شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود |
bells and whistles |
یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی |
macintosh |
یک سیستم ریزکامپیوتری مشهور که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است مکینتاش |
memory |
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است |
data integrety |
ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها |
physical record |
همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری |
process bound |
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود |
electronic bulletin board |
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند |
store |
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند |
storing |
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند |
IBM |
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد |
memories |
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است |
volatility |
تعداد رکوردهایی که از یک سیستم کامپیوتری حذف یا لعنه می شوند در مقایسه با کل اعداد ذخیره شده |
retrospective parallel running |
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر |
command |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
commanded |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
storage |
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند |
mainframe computer |
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را |
commands |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
distributes |
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند |
distributing |
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند |
distribute |
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند |
chassis |
فریم فلزی که تختههای مدار را به همراه سیم ها و سوکتهای لازم در سیستم کامپیوتری پوشش داده است |
appliance computer |
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است |
ethernet |
نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد |
assign |
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه |
electronic |
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی |
mttr |
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean |
keyboard terminal |
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود |
assigning |
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه |
fault |
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است |
faults |
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است |
faulted |
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است |
assigned |
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه |
assigns |
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه |
teletypewriter |
صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند |
winchester disk |
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست |