Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
free maneuver
امکان حرکت ازاد
Other Matches
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
free maneuver
حرکت ازاد
plays
حرکت ازاد
played
حرکت ازاد
playing
حرکت ازاد
play
حرکت ازاد
largo
حرکت ازاد واهسته
play
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
microspacing
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
edlin
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
Winsock
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Windows Explorer
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
fire capabilities
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
self service
ازاد
free
ازاد
disengaged
ازاد
frees
ازاد
freed
ازاد
freeing
ازاد
absolute
ازاد
exempts
ازاد
sweep back
بک ازاد
suspended floor
کف ازاد
self-service
ازاد
stand easel
ازاد
stand at ease
ازاد
slack water
اب ازاد
self administered
ازاد
at ease
ازاد
sweeper
بک ازاد
sweepers
بک ازاد
unrestrained
ازاد
degage
ازاد
exempting
ازاد
exempted
ازاد
absolutes
ازاد
unihibited
ازاد
unihibit
ازاد
go as you please
ازاد
freeman
ازاد
immundity
ازاد
freemen
ازاد
free play
ازاد
immune
ازاد
idle line
خط ازاد
unattached
ازاد
exempt
ازاد
footloose
ازاد
open
ازاد
loose
ول ازاد
loosest
ول ازاد
looser
ول ازاد
fetterless
ازاد
opens
ازاد
opened
ازاد
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
posses
امکان
possibility
امکان
posse
امکان
possibilities
امکان
eventualities
امکان
eventuality
امکان
possible
امکان
feasibility
امکان
line clear signal
علامت ازاد
ad lib feeding
تغذیه ازاد
to let loose
ازاد کردن
let loose
ازاد کردن
free will
اراده ازاد
let slip
ازاد کردن
line clear signal
سیگنال ازاد
liberaltranstation
ترجمه ازاد
liberalizer
ازاد کننده
liberal socialism
سوسیالیسم ازاد
set at large
ازاد کردن
liberal interpretation
تفسیر ازاد
set free
ازاد کردن
semicolonial
نیمه ازاد
enfranchise
ازاد کردن
salmon trout
ازاد ماهی
salmon trout
ماهی ازاد
unwrap
ازاد کردن
sailing free
باد ازاد
affranchize
ازاد کردن
out of doors
فضای ازاد
enfranchising
ازاد کردن
floating ribs
دندههای ازاد
unwrapped
ازاد کردن
unwrapping
ازاد کردن
manumission
ازاد سازی
enfranchised
ازاد کردن
enfranchises
ازاد کردن
salmontrout
ازاد ماهی
salmontrout
ماهی ازاد
liberalization
ازاد کردن
unwraps
ازاد کردن
fingerling
ماهی ازاد
to set at large
ازاد کردن
idle junction
اتصال ازاد
idle trunck
خط اتصال ازاد
idle trunck
ترانک ازاد
idle turn
دور ازاد
backs
سطح ازاد
back
سطح ازاد
free atmosphere
اتمسفر ازاد
free association
تداعی ازاد
idle indicating signal
علامت ازاد
the open
هوای ازاد
free fall
سقوط ازاد
high seas
دریاهای ازاد
opened
وزن ازاد
dialing tone
بوق ازاد
to let ship
ازاد کردن
opens
ازاد اشکار
to be at liberty
ازاد بودن
opens
وزن ازاد
free aqifer
سفره ازاد
competition
بازار ازاد
competitions
بازار ازاد
liberator
ازاد کننده
cut clear
ازاد بریدن
slip joint
اتصال ازاد
liberators
ازاد کننده
laissez faire economy
اقتصاد ازاد
forth
مسیر ازاد
cut free
ازاد بریدن
soft cell boundaries
محدوده ازاد سل
jiya kumite
مبارزه ازاد
self employment
شغل ازاد
deallocate
ازاد کردن
datum level
سطح اب ازاد
self-service
با انتخاب ازاد
foul line
خط پرتاب ازاد
self service
با انتخاب ازاد
free water surface
سطح اب ازاد
let go
ازاد کردن
relieving
ازاد بریدن
liberates
ازاد کردن
penalty hit
ضربه ازاد
free port
بندر ازاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com