English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
English Persian
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) . امید وارم نظرتان را تأمین کند
Other Matches
polyamide پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
to dash one's hopes امید کسی را نا امید کردن
She is comfortably off. ازنظرمالی راحت است ( تأمین مالی دارد )
He has feathered his nest. He has lined his pocket. اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
trust امید
expectant of به امید
esperance امید
bereft of hope نا امید
expectation امید
amide امید
In the hope of. Hopingg that . . . . به امید …
expectations امید
trusted امید
trusts امید
desperate بی امید
hope امید
hoped امید
hopes امید
hoping امید
mathematical expectation امید ریاضی
to indulge a hope امید پروردن
gray نا امید بد بخت
unpromising بدون امید
to cherish the hope that ... امید بپرورند که ...
ray of hope روزنه امید
let someone down نا امید کردن
See you again . So long. به امید دیدار
silver lining روزنهی امید
lay one's hopes on امید بستن به
life expectancy امید زندگی
life expectancies امید به زندگی
wet blankets نا امید کردن
wet blanket نا امید کردن
disappoint نا امید کردن
life expectancies امید زندگی
disappoints نا امید کردن
life expectancy امید به زندگی
expectancy امید توقع
expectance امید توقع
promising امید بخش
to r. one's hops in a person امید به کسی بستن
expectation مقدار امید ریاضی
To give up in despaer . To lose hope . قطع امید کردن
a rosy future آینده امید بخشی
To give up hope [abandon hope] قطع امید کردن
expectations مقدار امید ریاضی
expected value مقدار امید ریاضی
to build one's hope upon امید خودراروی 0000قراردادن
turn over <idiom> نا امید وافسرده شدن
prospect [of something] امید موفقیت [در چیزی]
towardly امید بخش مطلوب
hope [for something] امید [برای چیزیی]
rosy <adj.> امید بخش [نوید دهنده]
respire امید تازه پیدا کردن
respiring امید تازه پیدا کردن
hope against hope <idiom> در نومیدی بسی امید است
to inspire a personwith hopes روح امید در کسی دمیدن
it promisews to be easy امید میرود اسان باشد
prospect of success چشم داشت یا امید کامیابی
respires امید تازه پیدا کردن
respired امید تازه پیدا کردن
if things shape well مایه امید واری بودن
To set ones hopes on something. امید خودرا به چیزی بستن
to lay down ones hopes از چیزی امید بریدن یا دست کشیدن
There is little hope امید چندانی نمی رود (نیست )
Something wI'll turn up . خدا بزرگ است ( نباید ما یوس ونا امید شد )
drastic times call for drastic measures <idiom> [زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
groupies دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupie دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
While there is life there is hope . <proverb> تا زندگى هست امید هست.
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com