Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
outs
انانی که مقام یامنصبی ندارند
Other Matches
outs and ins
انانی که سر کار دارای مقامی هستند
the same shall succeed
انانی که شکیبایی دارندهمان ها کامیاب خواهند شد
They are all the same .
با همدیگه هیچ فرقی ندارند
They are hardly comparable .
منا سبتی باهم ندارند
out relief
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
university extension
تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
judicial separaion
در این حالت زن وشوهر از هر جهت مجردمحسوب می شوند ولی حق ازدواج مجدد را ندارند وروابطشان با جنس مخالف زنا تلقی میشود
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
quarter session
محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
Kurdish rug
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
embassage
مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
fabianism
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
offices
مقام
functions
مقام
functioned
مقام
eminence
مقام
setting
مقام
function
مقام
position
مقام
paripassu
هم مقام
stage
مقام
stages
مقام
stature
مقام
pank
مقام
stand
مقام
positioned
مقام
standing
مقام
office
مقام
opposite number
هم مقام
rete
مقام
placing
مقام
connexions
مقام
places
مقام
place
مقام
status
مقام
connection
مقام
authority
مقام
eminency
مقام
foothole
مقام
settings
مقام
pews
مقام
pew
مقام
equipotential
هم مقام
capacities
استعداد مقام
men of position
صاحبان مقام
rank
سلسله مقام
ranked
سلسله مقام
ranks
سلسله مقام
capacity
استعداد مقام
eminent
والا مقام
colonelcy
مقام سرهنگی
duumvir
شریک مقام
subsitute
قائم مقام
priesthood
مقام کشیش
shrievalty
مقام ومنصب
senatorship
مقام سناتوری
roll stand
مقام نورد
placer
مقام دار
deplume
از مقام انداختن
devil may care
بی توجه به مقام
professoriat
مقام استادی
priorate
مقام اسبق
locumtenens
قائم مقام
prelacy
مقام اسقفی
commandery
مقام فرماندهی
see of rome
مقام پاپ
papal dignity
مقام پاپ
professorship
مقام استادی
professorships
مقام استادی
kingship
مقام سلطنت
receivership
مقام امانت
vice-chancellors
قائم مقام
officiate
مقام رسمی
vice-chancellor
قائم مقام
vice chancellor
قائم مقام
defensive
مقام تدافع
officiated
مقام رسمی
officiates
مقام رسمی
officiating
مقام رسمی
mastership
مقام استادی
man of place
صاحب مقام
peerage
مقام سناتوری
knight errantry
مقام سلحشوری
much
عالی مقام
khediviate
مقام خدیو
preferment
مقام افتخاری
first water
بالاترین مقام
knighthood
مقام سلحشوری
knighthoods
مقام سلحشوری
editorship
مقام سردبیری
bishopric
مقام اسقفی
successor
قائم مقام
in power
صاحب مقام
oldman
مقام فرماندهی
officeholder
شاغل مقام
baronage
مقام بارونی
attorneyship
مقام وکالت
kaiserdom
مقام قیصر
khedivate
مقام خدیو
peerages
مقام سناتوری
office-holder
صاحب مقام
dignitaries
عالی مقام
doctors of eminence
پزشکان پر مقام
posts
مقام مسئولیت
posted
مقام مسئولیت
post-
مقام مسئولیت
post
مقام مسئولیت
stations
مقام مستقرکردن
stationed
مقام مستقرکردن
station
مقام مستقرکردن
substituted
قائم مقام
ducal
مقام دوک
office-holders
صاحب مقام
status symbol
علامت مقام
status symbols
علامت مقام
substitute
قائم مقام
A musical tone .
مقام ( درموسیقی )
dignity
مقام رتبه
substituting
قائم مقام
placing
مقام رتبه
places
مقام رتبه
papacy
مقام پاپی
titles
اسم مقام
title
اسم مقام
stating
مقام ورتبه
states
مقام ورتبه
stated
مقام ورتبه
state-
مقام ورتبه
place
مقام رتبه
directorates
مقام مدیریت
directorate
مقام مدیریت
surrogates
قائم مقام
surrogate
قائم مقام
state
مقام ورتبه
eminently
با علو مقام
high-class
والا مقام
deputies
قائم مقام
viziership
مقام وزارت
vizierate
مقام وزارت
deputy
قائم مقام
Highness
بلندی مقام
Highnesses
بلندی مقام
dignitary
عالی مقام
marquises
مقام مارکیز
position
مرتبه مقام
marquis
مقام مارکیز
marquesses
مقام مارکیز
marquess
مقام مارکیز
reinstatement
تثبیت در مقام
positioned
مرتبه مقام
wardenship
مقام ریاست
vicars
قائم مقام
vicar
قائم مقام
infra dig
دون مقام
viscounty
مقام ویکنت
locums
قائم مقام
locum
قائم مقام
surreptitiously
قائم مقام
in the saddle
یراق صاحب مقام
unmake
خلع مقام کردن
coordinating authority
مقام هماهنگ کننده
coronate
مقام شهریاری پادشاهی
four high rolling stand
مقام چهار غلطکی
tribuneship
مقام حامی ملت
sheet mill stand
مقام نورد ورق
tribunate
مقام یامسند قضاوت
slip proof
مقام در برابر لغزش
ultra vires
بسیار عالی مقام
executing agency
مقام اجرا کننده
speakership
مقام ریاست مجلس
deputy minister
قائم مقام وزیر
self aggrandizement
بالابری مقام خود
procousul
قائم مقام کنسول
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
wardership
مقام زندانبان زندانبانی
take a back seat
<idiom>
پذیرش پستترین مقام
over one's head
<idiom>
به مقام بالاتری رفتن
paarenthood
مقام پدری یا مادری
An important security authourity .
یک مقام مهم امنیتی
title-holders
برندهی مقام قهرمانی
men of place
صاحبان مقام یا منصب
To attain position and wealth.
به مقام وثروت رسیدن
low level
مقام پست وکوچک
intermediate roll stand
مقام نورد میانی
using agency
مقام استفاده کننده
presidentship
مقام ریاست جمهور
pooh bah
صاحب چندین مقام
vicegerent
جانشین قائم مقام
planishing stand
مقام پرداخت کاری
pastorate
مقام شبانی کلیسا
to sink in the scale
در مقام تنزل کردن
title-holder
برندهی مقام قهرمانی
demoting
کسر مقام یافتن
deputy
قائم مقام جانشین
careers
مسیر مقام یاشغل
peerage
مقام اشرافی اعیانی
deputies
قائم مقام جانشین
deputies
نایب قائم مقام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com