Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
parallel storage
انبارش موازی
Other Matches
storage
انبارش
storage device
دستگاه انبارش
store and forward
انبارش و ارسال
permanent storage
انبارش دائمی
storage area
ناحیه انبارش
mass storage
انبارش تودهای
mass storage device
دستگاه تل انبارش
primary storage unit
واحد انبارش اولیه
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
shunted
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
shunt
موازی موازی فرعی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
parallel
موازی
paralleled
موازی
paralleling
موازی
parallelled
موازی
coaxial
موازی
shunts
موازی
two parallel lines
دو خط موازی
parallels
موازی
shunt
موازی
parallel ruler
خط کش موازی
parallelling
موازی
shunted
موازی
machinist vise
گیره موازی
shunt
مقاومت موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
shunt capacitor
خازن موازی
along
موازی با طول
antiparalle
موازی ناهمسو
axially parallel
موازی محوری
parallelling
برابر خط موازی
paralleling
برابر خط موازی
shunts
مقاومت موازی
collimator
موازی ساز
parallelled
برابر خط موازی
centronics interface
رابط موازی
parallel access
دستیابی موازی
parallels
برابر خط موازی
shunted
مقاومت موازی
parallel cells
یاختههای موازی
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
parallel processor
پردازنده موازی
parallel processor
موازی پرداز
parallel processing
پردازش موازی
parallel printing
چاپ موازی
parallel printer
چاپگر موازی
parallel
برابر خط موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel operation
عملیات موازی
parallel reading
خواندن موازی
parallel transmission
انتقال موازی
parallel run
اجرای موازی
running in parallel
پردازش موازی
parallel transmission
ارسال موازی
parallel transmission
مخابره موازی
parallel system
شبکه موازی
parallel storage
انباره موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
serioprallel
دنبالهای و موازی
shunt element
عنصر موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel operation
عمل موازی
parallel interface
رابط موازی
paralleled
برابر خط موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
parallel feed
خورد موازی
parallel connection
اتصال موازی
parallel computer
کامپیوتر موازی
parallel column
ستونهای موازی
doube bead
گچ بری موازی
parallel circuit
مدار موازی
branch extension
اتصال موازی فرعی
series parallel connection
اتصال سری- موازی
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
parallels
موازی کردن اسکیها
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
swings
پیچیدن موازی اسکیها
flash
معدن موازی سریع A/D.
flashed
معدن موازی سریع A/D.
flashes
معدن موازی سریع A/D.
swing
پیچیدن موازی اسکیها
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
to flatten out
موازی زمین پروازکردن
to flatten out
بازمین موازی شدن
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
clamp base vise
گیره با فکهای موازی
parallel adder
جمع کننده موازی
paralleling
موازی کردن اسکیها
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
parallelled
موازی کردن اسکیها
parallel
موازی کردن اسکیها
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
one point perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel access
با دست یابی موازی
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
paralleled
موازی کردن اسکیها
parallel clamp
گیره پیچی موازی
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
gules
خطوط موازی عمودی
parallelling
موازی کردن اسکیها
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
collimate
موازی قرار دادن
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
chitary jireugi
ضربه مشت موازی یا افقی
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
rejector
اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
magnetic shunt
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
strainght running
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
petri nets
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
parallels
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
paralleled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
paralleling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
arrays
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
fishbone mine
سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
stem turn
پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
connexions
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
parallelled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
paralleling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
word
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
infinity
مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
paralleled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
worded
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
paralleled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paraheliotropism
موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
paralleling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
parallels
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallels
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com