English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
bulk storage انباره پر گنجایش
Search result with all words
storage capacity گنجایش انباره
Other Matches
storage location مکان انباره محل انباره
content گنجایش
contenting گنجایش
capacities گنجایش
capacity گنجایش
burdens گنجایش
inclusion گنجایش
capaciousness گنجایش
volume capacity گنجایش
aptitude گنجایش
burden گنجایش
aptitudes گنجایش
code capacity گنجایش رمزرسانی
dead weight tonnage گنجایش باری
active storage گنجایش مفید
basic capacity گنجایش مبنا
basic capacity گنجایش پایه
active capacity گنجایش مفید
fan out گنجایش خروجی
filed capacity گنجایش میدانه
gross tonnage گنجایش حجمی
incapacious بی گنجایش ناقص
effective storage گنجایش مفید
channel capacit گنجایش مجرا
energy content گنجایش انرژی
at the top of one's bent تا سرحد گنجایش
cranial capacity گنجایش جمجمه
bearing capacity گنجایش تحمل
fan in گنجایش ورودی
caliber گنجایش استعداد
dead storage گنجایش مرده
effective capacity گنجایش مفید
channel capacity گنجایش کانال
modules حوزه گنجایش
module حوزه گنجایش
total reservoir storage گنجایش کل مخزن
capacity توانایی گنجایش
capacities گنجایش استعداد
capacities توانایی گنجایش
field capacity گنجایش زراعی
register capacity گنجایش ثبات
saturation capacity گنجایش اشباع
producing گنجایش تولید
vital capacity گنجایش حیاتی
capacity گنجایش استعداد
pulmometry سنجش گنجایش شش
memory capacity گنجایش حافظه
net register tonnage گنجایش خالص
possible capacity گنجایش ممکن
practical capacity گنجایش عملی
truckload به گنجایش یک ماشین باری
truckloads به گنجایش یک ماشین باری
tonnage گنجایش کشتی برحسب تن
tankage گنجایش تانک یا مخزن
block coefficient ضریب گنجایش ناو
capacious گنجایش دار گشاد
expanded , capacity زیاد کردن گنجایش
pulmometer الت سنجش گنجایش شش
farad واحد گنجایش برق
available storage capacity گنجایش مفید مخزن
useable reservoir storage گنجایش مفید مخزن
storage device انباره
mass storage تل انباره
storage battery انباره
store انباره
accumulator انباره
storage انباره
capacitor انباره
storing انباره
to gauge a person گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
secondary storage انباره ثانویه
secondary storage انباره ثانوی
sequential storage انباره ترکیبی
serial storage انباره نوبتی
serial storage انباره سری
permanent storage انباره دائمی
parallel storage انباره موازی
store انباره کردن
reserve accumulator انباره کمکی
primary storage انباره اولیه
program storage انباره برنامه
protected storage انباره محفوظ
permanent store انباره دائمی
real storage انباره واقعی
regenerative storage انباره باززا
static storage انباره ایستا
storage location موقعیت انباره
storage protection حفافت انباره
storage register ثبات انباره
storage unit واحد انباره
switch storage انباره گزینهای
tape storage انباره نواری
temporary storage انباره موقت
temporary storage انباره موقتی
virtual storage انباره مجازی
volatile storage انباره فرار
working storage انباره کاری
storage location مکان انباره
storage allocation تخصیص انباره
storage array ارایه انباره
stocked انباشته انباره
stock انباشته انباره
storage buffer میانگیر انباره
storage capacity فرفیت انباره
storage cell یاخته انباره
storage cell سلول انباره
storage compaction فشردگی انباره
storage cycle چرخه انباره
storage cycle سیکل انباره
storage device دستگاه انباره
ws انباره دایر
two level store انباره دو سطحی
heat sink انباره حرارتی
dynamic storage انباره پویا
high storage انباره بالا
intermediate storage انباره واسط
disk storage انباره گردهای
backing store انباره پشتیبان
electrostatic storage انباره الکترواستاتیکی
backing storage انباره پشتیبان
external store انباره خارجی
auxiliary storage انباره کمکی
associative storage انباره انجمنی
associative stopage انباره انجمنی
energy storage انباره ی انرژی
file storage انباره فایل
external storage انباره خارجی
fixed storage انباره ثابت
buffer storage انباره میانگیر
bulk storage انباره پرگنجایش
internal storage انباره داخلی
capacitor store انباره خازنی
nesting storage انباره تودرتو
circulating storage انباره گردشی
cesspool انباره فاضلاب
control store انباره کنترل
matrix storage انباره ماتریسی
main storage انباره اصلی
storing انباره کردن
core storage انباره چنبرهای
core storage انباره هستهای
magnetic storage انباره مغناطیسی
local storage انباره محلی
nesting storage انباره پشتهای
fluid ounce واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounces واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
unformatted گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
pneumatoneter الت سنجش گنجایش تنفس ریه
erasable storage انباره پاک شدنی
central mass storage انباره انبوه مرکزی
common storage area ناحیه اشتراکی انباره
double accumulator switch کلید انباره دوبل
nondestructive storage انباره غیر مخرب
static storage allocation تخصیص انباره ایستا
offline storage انباره برون خطی
online storage انباره درون خطی
parallel search storage انباره جستجوی موازی
read only storage انباره فقط خواندنی
pushup storage انباره بالا فشردنی
pushdown store انباره پایین فشردنی
protected storage انباره محافظت شده
magnetic tape storage انباره نوار مغناطیسی
nonerasable storage انباره پاک نشدنی
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
secondary storage medium رسانه انباره ثانوی
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
loads برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
removable mass storage انباره انبوه قابل انتقال
virtual storage access method روش دستیابی انباره مجازی
storage interleaving درمیان انباره جای دادن
reloadable control storage انباره با کنترل بارگیری مجدد
gallonage فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
Shannon's Law قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
mailbox انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes انباره پیغام های پستی صندوق پست
metagnosticism عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
micro اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micros اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
microcomputer اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
VHD نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
vsam Access Storage Virtual روش دستیابی انباره مجازی ethod
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional RAM در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
wavelength division multiplexing روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
pack board وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
pondage گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر
redundant سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
peripheral باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
dasd Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
storage fragmentation تکه تکه شدن انباره
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com