Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
aviation sotre keeper
انبار دار قسمت هواپیمایی
Other Matches
aircraft section
قسمت هواپیمایی
lifting body
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
monoplance
هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
aviation
هواپیمایی
counter air
ضد هواپیمایی
anti air
ضد هواپیمایی
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
aeromechanics
فن مکانیک هواپیمایی
antiair warfare
جنگ ضد هواپیمایی
aviate
هواپیمایی کردن
aviation authority
امور هواپیمایی
avionics
الکترونیک هواپیمایی
airline
شرکت هواپیمایی
airlines
شرکت هواپیمایی
air officer
افسر هواپیمایی
sea plane
هواپیمایی دریایی
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
aeromechanic
مربوط به مکانیک هواپیمایی
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
air traffic
رفت و آمد هواپیمایی
ejection seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejector seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
quadraplane
هواپیمایی با چهار بال روی هم
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
variable geometry aircraft
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
choppers
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
squadrons
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
snooper
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
squadron
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
chopper
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
hydro airplane
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
aircraft defective
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
maritime aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
autogyro
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
director
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
ornithopter
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
all weather fighter
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
streamliner
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
landplane
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
visual interceptor
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
hydroplaning
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaned
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplanes
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplane
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
tactical air
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
reservoir
انبار
entrepot
انبار
reservoir
اب انبار
depository
انبار
store
انبار
cisterns
اب انبار
sluiced
انبار
pantechnicon
انبار
pantechnicons
انبار
in bond
در انبار
garner
انبار
thesauruses
انبار
thesaurus
انبار
garnered
انبار
garnering
انبار
garners
انبار
cistern
اب انبار
freight house
انبار
storage
انبار
sluices
انبار
reservoirs
اب انبار
repositories
انبار
repository
انبار
depot
انبار
store room
انبار
stocked
انبار
stock
انبار
store-room
انبار
store-rooms
انبار
magazine
انبار
magazines
انبار
depots
انبار
reservoirs
انبار
lodges
انبار
lodged
انبار
lodge
انبار
storing
انبار
storehouse
انبار
storehouses
انبار
room
انبار
rooms
انبار
agglomeration
انبار
warehouse
انبار
tower silo
انبار
stockrooms
انبار
stockroom
انبار
cellar
انبار
cellars
انبار
water reservoir
اب انبار
water storage tank
اب انبار
storeroom
انبار
storage tank
انبار
storage bunker
انبار
stock room
انبار
spoil pit
انبار
reservedness
انبار
reservedness
اب انبار
waste
انبار
barns
انبار
barn
انبار
warehouses
انبار
almery
انبار
wastes
انبار
sluice
انبار
seraglio
انبار
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
marine aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
ammunition depot
انبار مهمات
stashed
انبار کردن
grange
انبار غله
granges
انبار غله
warehouses
انبار کالا
storage
انبار کردن
warehouse receipt
رسید انبار
bunker
پرشدن انبار
warehouse warrant
قبض انبار
magazines
انبار مهمات
bunkers
پرشدن انبار
warehousing
نگهداری در انبار
magazine
انبار مهمات
ware room
انبار گمرک
level of supply
سطح انبار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com