Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
mattamore
انبار زیرزمینی
Search result with all words
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
Other Matches
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine
سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
subsurface water
اب زیرزمینی
subsurface ice
یخ زیرزمینی
underground water
اب زیرزمینی
cellar
زیرزمینی
subterranean
زیرزمینی
cellars
زیرزمینی
underground
زیرزمینی
ground water
اب زیرزمینی
underground cable
کابل زیرزمینی
kobold
غول زیرزمینی
ground water
ابهای زیرزمینی
ground water basin
حوزه اب زیرزمینی
ground water trench
بریدگی اب زیرزمینی
ground water runoff
جریان زیرزمینی
ground water table
سفره اب زیرزمینی
ground water table
سطح اب زیرزمینی
ground water storage
اب انباشت زیرزمینی
burrow
سوراخ زیرزمینی
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
tunnelled
دالان زیرزمینی
tunneling
دالان زیرزمینی
tunneled
دالان زیرزمینی
tunnel
دالان زیرزمینی
cavern
حفره زیرزمینی
grotto
غار زیرزمینی
grottoes
غار زیرزمینی
grottos
غار زیرزمینی
underground
شبکه زیرزمینی
camouflet
حفره زیرزمینی
caverns
حفره زیرزمینی
dug out
پناهگاه زیرزمینی
earth house
خانه زیرزمینی
tunnels
دالان زیرزمینی
mined
راه زیرزمینی
underdrain
زهکش زیرزمینی
burrows
سوراخ زیرزمینی
burrowing
سوراخ زیرزمینی
burrowed
سوراخ زیرزمینی
under ground survey
برداشت زیرزمینی
subbing
ابیاری زیرزمینی
subsoil drainage
زهکشی زیرزمینی
subsoil irrigation
ابیاری زیرزمینی
underground mine
معدم زیرزمینی
under ground working
استخراج زیرزمینی
under ground mining
استخراج زیرزمینی
mine
راه زیرزمینی
mines
راه زیرزمینی
underground furnace
کوره زیرزمینی
fluctutaion of water table
نوسان سفره اب زیرزمینی
under ground
راه اهن زیرزمینی
underground railway
راه اهن زیرزمینی
hydrogeology
بررسی ابهای زیرزمینی
actual velocity of ground water
سرعت واقعی اب زیرزمینی
underground
راه اهن زیرزمینی
rhizmatous
دارای ساقه زیرزمینی
kanat
کانالهای زه کشی زیرزمینی
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
metros
راه آهن زیرزمینی
metro
راه آهن زیرزمینی
hypogeum
قسمت زیرزمینی بنا
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
endophagous
تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
culvert
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
culverts
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
retrench
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
rhizomatous
دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
apparatus
شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
intrapermafrost water
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
molehill
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
accross the slope system
شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
keyth rope system
شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
dowse
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
molehills
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
suprapermafrost
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
observation pipe
لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
junction well
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
earth
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
storing
انبار
store room
انبار
store-room
انبار
store-rooms
انبار
store
انبار
garnered
انبار
garnering
انبار
garners
انبار
cistern
اب انبار
cisterns
اب انبار
garner
انبار
reservedness
انبار
agglomeration
انبار
entrepot
انبار
in bond
در انبار
water storage tank
اب انبار
water reservoir
اب انبار
stock room
انبار
depository
انبار
storage bunker
انبار
storage tank
انبار
sluices
انبار
storeroom
انبار
reservedness
اب انبار
almery
انبار
magazine
انبار
magazines
انبار
seraglio
انبار
tower silo
انبار
stockrooms
انبار
stockroom
انبار
spoil pit
انبار
storage
انبار
freight house
انبار
thesauruses
انبار
reservoir
انبار
cellars
انبار
pantechnicon
انبار
barns
انبار
stock
انبار
stocked
انبار
barn
انبار
depot
انبار
rooms
انبار
room
انبار
sluice
انبار
pantechnicons
انبار
repositories
انبار
repository
انبار
reservoir
اب انبار
cellar
انبار
reservoirs
اب انبار
reservoirs
انبار
warehouses
انبار
storehouse
انبار
lodged
انبار
lodges
انبار
storehouses
انبار
sluiced
انبار
wastes
انبار
thesaurus
انبار
lodge
انبار
warehouse
انبار
waste
انبار
depots
انبار
stockage objective
هدف انبار
barn
انبار غله
earth depot
انبار خاک
storable
انبار کردنی
ensile
انبار کردن
build up
پر کردن انبار
storehouse
مخزن انبار
beam store
انبار پرتویی
stockage
ذخیره انبار
bonded warehouse
انبار گمرک
storekeeping
رسیدگی به انبار
turbocharger
انبار اگزوز
toolhouse
انبار ابزار
the reservoir of a lamp
انبار لامپا
cellarge
حق انبار داری
chain locker
انبار زنجیر
bonded ware house
انبار گمرکی
claimant stock
انبار امانی
barns
انبار غله
stowage
انبار کالا
bonded store
انبار گمرک
core storage
انبار چنبرهای
hay loft
انبار علوفه
stows
چیدن در انبار
build-ups
پر کردن انبار
storeroom
انبار کالا
warehouse
انبار گمرک
build-up
پر کردن انبار
storehouse
انبار سر پوشیده
stock room
انبار کالا
public warehouse
انبار عمومی
powder magazine
انبار باروت
bin
انبار دغالسنگ
shell room
انبار گلوله
inventory lot
نوبه انبار
snow drift
برف انبار
bins
انبار دغالسنگ
in the hold
در انبار کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com