Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (11 milliseconds)
English
Persian
shell room
انبار مهمات ناو
Search result with all words
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
arsenal
انبار مهمات جنگی
arsenals
انبار مهمات جنگی
magazine
انبار مهمات
magazines
انبار مهمات
ammunition depot
انبار مهمات
ammunition dump
انبار مهمات
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
inventory lot
نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
magazine flooding system
سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
Other Matches
antimateriel ammunition
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
ammunition loading line
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ammunition
مهمات
ordnance
مهمات
ammo
مهمات
ordnace
مهمات
munitions
مهمات
munition
مهمات
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
igloo space
زاغههای مهمات
fixed ammunition
مهمات ثابت
inert ammunition
مهمات بی اثر
caves
زاغه مهمات
inert
مهمات مشقی
inert ammunition
مهمات مشقی
service ammunition
مهمات جنگی
cave
زاغه مهمات
separate loading
مهمات مجزا
separate ammunition
مهمات مجزا
live
مهمات جنگی
practice ammunition
مهمات مشقی
lived
مهمات جنگی
bunkers
زاغه مهمات
piggy back
کیسه مهمات
load
بارگیری مهمات
loads
بارگیری مهمات
munitions of war
مهمات جنگی
munitioneer
مهمات ساز
live ammunition
مهمات جنگی
service ammunition
مهمات رزمی
explosive ordnance
مهمات منفجره
ammunition credit
سهمیه مهمات
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
tracer
مهمات رسام
artillery ammunition
مهمات توپخانه
ammunition dump
زاغه مهمات
ammunition handler
متصدی مهمات
armed ammunition
مهمات مسلح
tracers
مهمات رسام
ammunition trains
بنه مهمات
ball ammunition
مهمات مانوری
ammunition pit
چاله مهمات
ammunition identification code
کد شناسایی مهمات
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
ammunition pit
زاغه مهمات
ammunition condition
وضعیت مهمات
ammunition chest
جعبه مهمات
lot
نوبه مهمات
drill ammunition
مهمات مشقی
bunker
زاغه مهمات
cook off
گل کردن مهمات
ammunition carrier
خودرو مهمات کش
blank ammunition
مهمات مشقی
blank ammunition
مهمات مانوری
caisson
صندوق مهمات
caisson
واگون مهمات
ammunition carrier
مهمات بیار
ammunition barricade
بستههای مهمات
ammo zero
مهمات تمام
ammunition lot
نوبه مهمات
semifixed
مهمات نیمه ثابت
ammunition point
نقطه اماد مهمات
paracaisson
گاری مهمات کش دستی
armement
مهمات کشتی جنگی
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
ordnance
مهمات ساز وبرگ
gun room
مخزن مهمات درکشتی
gunrunner
قاچاقچی اسلحه و مهمات
ammo plus
مهمات بیش از نصف
igloo space
زاغه بتونی مهمات
ammunition lift capability
مقدورات حمل مهمات
ammo minus
مهمات کمتر از نصف
lot number
شماره نوبه مهمات
magazine space
محوطه زاغه مهمات
ammunition credit
سهمیه مهمات ذخیره
ammunition day of supply
روز اماد مهمات
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
ammunition handler
متصدی جابجایی مهمات
ammunition data card
کارت مشخصات مهمات
inventory lot
نوبه ذخیره مهمات
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
prescribed load
بار مهمات مجاز
ordnance
مربوط به اسلحه و مهمات
destruction area
منطقه تخریب مهمات
type load
نوع مهمات هواپیما
type load
نوع بار مهمات
ammunition depot
محل تدارک مهمات
rack
قفسه مهمات و وسایل
racked
قفسه مهمات و وسایل
racks
قفسه مهمات و وسایل
wracked
قفسه مهمات و وسایل
wracks
قفسه مهمات و وسایل
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
color codig
علامت گذاری کردن مهمات
ammunition lift capability
فرفیت حمل ونقل مهمات
feed belt
نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
practice ammunition
مهمات مخصوص تمرین هدف
dunnage
روپوش مهمات ضربه گیر
horizontal loading
پر کردن مهمات به طور افقی
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
depots
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
functional condition code
کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
tarpaulin
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
ammunition and toxic material open space
انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
ordnance data
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
depot
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
tarpaulins
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
color band
نوار رنگی روی جعبه مهمات
small lot
نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
inert ammunition
مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
delivery
نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
tumbrel or bril
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
deliveries
نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
scabbing
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
season cracking
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
lot integrity
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
wet stowage
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
what state
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
freight house
انبار
magazine
انبار
sluice
انبار
magazines
انبار
store-rooms
انبار
wastes
انبار
store-room
انبار
in bond
در انبار
store room
انبار
sluices
انبار
waste
انبار
sluiced
انبار
entrepot
انبار
storage
انبار
warehouses
انبار
almery
انبار
warehouse
انبار
tower silo
انبار
depository
انبار
water reservoir
اب انبار
agglomeration
انبار
barns
انبار
cellars
انبار
cellar
انبار
water storage tank
اب انبار
barn
انبار
stockroom
انبار
stockrooms
انبار
stock
انبار
thesauruses
انبار
storage bunker
انبار
reservoirs
انبار
storage tank
انبار
storeroom
انبار
repository
انبار
repositories
انبار
garnered
انبار
stock room
انبار
garnering
انبار
storehouse
انبار
thesaurus
انبار
reservoirs
اب انبار
reservoir
انبار
stocked
انبار
reservoir
اب انبار
reservedness
اب انبار
depot
انبار
depots
انبار
reservedness
انبار
lodge
انبار
lodged
انبار
lodges
انبار
garners
انبار
storing
انبار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com