English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
x site انبار موقت
Search result with all words
compound انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounds انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
beach dump انبار موقت ساحلی
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
Other Matches
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
adhoc موقت
temporary موقت
pontoon bridge پل موقت
intrim موقت
pro tempore موقت
provisional موقت
interim موقت
makeshift موقت
pontoons پل موقت
pontoon پل موقت
lean-to پناهگاه موقت
lean-tos پناهگاه موقت
provisional به طور موقت
suspensions اخراج موقت
tentative ازمایشی موقت
armistice صلح موقت
temporarily بطور موقت
ischemia کم خونی موقت
dazzling کوری موقت
kluged ترسیم موقت
modulus vivendi قار موقت
temporary road راه موقت
buffer حافظه موقت
bridging leon وام موقت
blackout بیهوشی موقت
blackouts بیهوشی موقت
charge d'affaires of the embassy کاردار موقت
bridging leon اعتبار موقت
cofferdam بند موقت
dazzles کوری موقت
debarkation hospital بیمارستان موقت
detention pending trial حبس موقت
drop tank تانک موقت
suspension اخراج موقت
dazzled کوری موقت
false work حائل موقت
coffer dam سد انحرافی موقت
dazzle کوری موقت
modus vivendi توافق موقت
stopgap چاره موقت
stopgaps چاره موقت
interim certificates گواهی موقت
interim financing پرداخت موقت
interim plan برنامههای موقت
temporary duty شغل موقت
temporary wife زوجه موقت
temporary works کارهای موقت
term insurance بیمه موقت
armistices صلح موقت
the pro tem chief رئیس موقت
short time duty کار موقت
timbering چوبست موقت
bretess سنگر موقت
temporary structures ساختمانهای موقت
temporary storage حافظه موقت
temporalty بطور موقت
temporal life زندگی موقت
temporary gauge اشل موقت
tabernacle پرستشگاه موقت
suspension of arms اتش بس موقت
temporary hardness سختی موقت
temporary marriage ازدواج موقت
temporary storage انباره موقت
bretesse سنگر موقت
bretex سنگر موقت
temporary duty ماموریت موقت
protem موقتا موقت
provisional scrip تصدیق موقت
brettys سنگر موقت
bretise سنگر موقت
bretisee سنگر موقت
lapsing برگشت انحراف موقت
cover note بیمه نامه موقت
convening authority مقام صلاحیتدار موقت
rendezvous area منطقه تجمع موقت
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
pontoon پل موقت نظامی زدن
acting sublieutenant ناوبان دوم موقت
shells برنامه خروج موقت
shelling برنامه خروج موقت
shell برنامه خروج موقت
air commodore سرتیپ موقت هوایی
pontoons پل موقت نظامی زدن
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
lapse برگشت انحراف موقت
lapses برگشت انحراف موقت
convening authority فرماندار موقت نظامی
covering note بیمه نامه موقت
harder خطای موقت در سیستم
provisional order دستور موقت اداری
pontoneer مامور پل موقت سازی
pontonier مامور پل موقت سازی
provisional statement صورت وضعیت موقت
shadow memory حافظه ثانوی موقت
interim injunction حکم توقیف موقت
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
scrip گواهی نامه موقت
locumtenens کفیل جانشین موقت
hard خطای موقت در سیستم
drug holiday ترک موقت دارو
juryrig برپا کردن موقت
provisionally بطور موقت عجالتا"
provisorily بطور شرطی یا موقت
kludge سخت افزار موقت
provisional scrip تصدیق موقت سهام
hardest خطای موقت در سیستم
stopgaps وسیله موقت دریچه انسداد
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
keyboard buffer حافظه موقت صفحه کلید
parleys مذاکره درباره صلح موقت
stopgap وسیله موقت دریچه انسداد
parley مذاکره درباره صلح موقت
juryrig سوار کردن موقت وسایل
tenancies مدت اجاره مالکیت موقت
kludge سیستم نرم افزار موقت
quia timet قرار تامین دستور موقت
tenancy مدت اجاره مالکیت موقت
parleying مذاکره درباره صلح موقت
parleyed مذاکره درباره صلح موقت
truces قرارداد متارکه موقت جنگ
time charter کرایه کردن موقت کشتی
truce قرارداد متارکه موقت جنگ
truce متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
fifo فضای ذخیره سازی موقت
progress payments پرداختهای موقت یا علی الحساب
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
truces متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
depots انبار
depot انبار
garnered انبار
stocked انبار
stock انبار
stockrooms انبار
lodge انبار
garner انبار
thesauruses انبار
garnering انبار
garners انبار
cistern اب انبار
cisterns اب انبار
thesaurus انبار
lodges انبار
lodged انبار
repository انبار
store انبار
storage bunker انبار
reservedness انبار
storage انبار
magazines انبار
water storage tank اب انبار
seraglio انبار
freight house انبار
in bond در انبار
storeroom انبار
storage tank انبار
stock room انبار
agglomeration انبار
spoil pit انبار
entrepot انبار
stockroom انبار
storing انبار
water reservoir اب انبار
magazine انبار
tower silo انبار
almery انبار
store-rooms انبار
store-room انبار
store room انبار
reservedness اب انبار
depository انبار
repositories انبار
cellar انبار
reservoirs انبار
storehouses انبار
storehouse انبار
warehouse انبار
warehouses انبار
room انبار
wastes انبار
rooms انبار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com