English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English Persian
block storing انبار کردن بارهای قوال
Other Matches
net storage انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
massive قوال
massively قوال
bulk cargo بار قوال
blockload بار قوال
bulk stock ذخایر قوال
bulk petroleum products فراوردههای نفتی قوال
bulk supply اماد به طور قوال
one shot یک بارهای
bulk load method روش استفاده از بارگیری قوال
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
amphibious pack بارهای اب خاکی
moving loads بارهای متحرک
door bundle بارهای دستی
unbalanced rolling masses بارهای غلطان نامتعادل
cross loading تقسیم بارهای هواپیما
air cargo بارهای محمول هوایی
floating rates نرخهای بارهای دریایی
safe loads tables جداول بارهای مجاز
bulk stock ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
bulk petroleum سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
backpacks کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
backpack کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
nmos مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS
n channel mos مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
lay up دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
yards انبار کردن
warehouse انبار کردن
build-up پر کردن انبار
build up پر کردن انبار
storage انبار کردن
build-ups پر کردن انبار
warehouses انبار کردن
stash انبار کردن
stock piling انبار کردن
ensile انبار کردن
stashes انبار کردن
stashing انبار کردن
stashed انبار کردن
deep freezes انبار کردن
reservedness انبار کردن
yard انبار کردن
deep freeze انبار کردن
imburse انبار کردن
storing اندوختن انبار کردن
tender لطیف کردن انبار
tendered لطیف کردن انبار
store-rooms جای انبار کردن
tenderest لطیف کردن انبار
store-room جای انبار کردن
store room جای انبار کردن
tendering لطیف کردن انبار
garners انبار کردن انباشتن
hoarding انبار کردن پول
warehouse انبار کردن مخزن
ware room انبار کردن مخزن
store اندوختن انبار کردن
hoardings انبار کردن پول
garnering انبار کردن انباشتن
dump مخزن انبار کردن
warehouses انبار کردن مخزن
garner انبار کردن انباشتن
garnered انبار کردن انباشتن
stock piling ذخیره کردن در انبار
electrostatics بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
direct loading مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
administrative storage انبار کردن به طریق اداری
caged storage انبار کردن به طریقه محصور
to lay down wine شراب را انبار کردن یا جادادن
snake out خارج کردن کالا از انبار ناو
stowage حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
assignment of space تخصیص جا برای انبار کردن اماد
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
externals مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
external مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
stowed انبار کردن بار کردن
stow انبار کردن بار کردن
stows انبار کردن بار کردن
stowing انبار کردن بار کردن
coulomb's law نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
groupage ادغام نمودن بارهای مختلف جهت حمل ترکیب در حمل
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
inhibiting اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
bacteriolysis مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
reservoir اب انبار
pantechnicon انبار
reservoir انبار
thesauruses انبار
almery انبار
repositories انبار
repository انبار
tower silo انبار
spoil pit انبار
reservedness اب انبار
thesaurus انبار
barn انبار
reservoirs اب انبار
magazines انبار
lodges انبار
storehouses انبار
depots انبار
storehouse انبار
depot انبار
room انبار
magazine انبار
reservoirs انبار
pantechnicons انبار
sluice انبار
lodged انبار
entrepot انبار
sluices انبار
rooms انبار
barns انبار
store-room انبار
freight house انبار
cellar انبار
cellars انبار
water reservoir اب انبار
store room انبار
stock انبار
waste انبار
stocked انبار
water storage tank اب انبار
garnered انبار
wastes انبار
storage انبار
garners انبار
store انبار
warehouse انبار
stock room انبار
storage bunker انبار
warehouses انبار
store-rooms انبار
storage tank انبار
in bond در انبار
sluiced انبار
stockrooms انبار
lodge انبار
reservedness انبار
storeroom انبار
storing انبار
seraglio انبار
cisterns اب انبار
stockroom انبار
garner انبار
depository انبار
cistern اب انبار
garnering انبار
agglomeration انبار
stockage ذخیره انبار
woodshed انبار هیزم
abditory انبار پنهانی
stockage objective هدف انبار
woodsheds انبار هیزم
ammunition dump انبار مهمات
ware room انبار گمرک
level of supply سطح انبار
store انبار ناو
hay loft انبار علف
hay loft انبار علوفه
warehouse receipt رسید انبار
spoin bank انبار مازاد
storing انبار ناو
warehouse warrant قبض انبار
warehouse stock موجودی انبار
septic tank گند انبار
the reservoir of a lamp انبار لامپا
warehousing نگهداری در انبار
retail bin انبار جزئی
stock room انبار کالا
wine cellar انبار شراب
filler depot انبار یدکی
mass storage انبار انبوه
stock level سطح انبار
stow چیدن در انبار
bunker پرشدن انبار
stows چیدن در انبار
stowed چیدن در انبار
mattamore انبار زیرزمینی
stowage انبار کالا
bunkers پرشدن انبار
ammunition depot انبار مهمات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com