Total search result: 201 (27 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
to store up something |
انباشتن چیزی برای استفاده در آینده |
|
|
Other Matches |
|
via |
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد |
security blanket <idiom> |
استفاده از چیزی برای راحتی |
approval |
توافق برای استفاده از چیزی |
throw one's weight around <idiom> |
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن |
labeling |
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس |
labelled |
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس |
label |
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس |
labels |
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس |
published |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
publishes |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
publish |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
how about <idiom> |
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود |
texture mapping |
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید. |
ex nunc |
برای آینده |
for the future <adv.> |
برای آینده |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
prospect [of something] |
آینده نگری [چشم انداز] [پیش بینی] چیزی |
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . |
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] . |
lay up <idiom> |
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
I wonder what lies in store for me in the future. |
من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید. |
microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
This is important, not only today, but also and especially for the future. |
این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است. |
electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
public |
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی |
modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
establish |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
establishes |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
establishing |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. |
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند. |
vertical |
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی |
idle |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idled |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idles |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
idlest |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. |
هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید. |
archive |
فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود |
quad |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
quads |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
to scramble for something |
هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی] |
We don't know what the world will be like in 20 years, to say nothing of in 100 years. |
ما نمی دانیم دنیا در ۲۰ سال آینده چه جور تغییر می کند چه برسد به ۱۰۰ سال آینده. |
ieee |
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود |
changing |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
changes |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
change |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
changed |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
PPP |
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود |
wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
Hamming code |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
c |
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع |
doubled |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
double |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
open |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
opens |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
opened |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
doubled up |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
precision |
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت |
straight line coding |
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر |
executive information system |
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت |
multiple |
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن |
upward compatible |
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند |
upwards compatible |
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند |
literacy |
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی |
to appreciate something |
قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی] |
authoring |
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
feedback |
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد |
timed |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
time |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
times |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران |
use [of something] |
استفاده [از چیزی] |
use |
استفاده از چیزی |
uses |
استفاده از چیزی |
indexing |
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن |
cultivation |
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد |
scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
hollerith code |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
shared |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
share |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
shares |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
use |
روش استفاده از چیزی |
fall out of use <idiom> |
از چیزی استفاده نکردن |
uses |
روش استفاده از چیزی |
drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
have dibs on <idiom> |
درخط استفاده از چیزی بودن |
done with <idiom> |
تمام کردن استفاده از چیزی |
key |
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند |
peaking |
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد |
peaks |
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد |
lincense or cence |
مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی |
disposable |
چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود |
peak |
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد |
direction |
دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند |
superseding |
گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است |
shares |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
share |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
shared |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
supersede |
گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است |
supersedes |
گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است |
superseded |
گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است |
extensions |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
extension |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
for the benefit of |
برای استفاده |
What is in it for me ? |
برای من چه استفاده ای ؟ |
realizing the palette |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realizing |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realized |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realised |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realize |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realizes |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realises |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realising |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
flippy |
دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود |
resource |
گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند |
log wood |
درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.] |
offices |
مناسب برای استفاده در شرکت |
It's for my personal use. |
برای استفاده شخصی است. |
ready |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
readying |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
readied |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
readies |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
copy for private use |
نسخه برای استفاده شخصی |
office |
مناسب برای استفاده در شرکت |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
cai |
استفاده از کامپیوتر برای آموزش یک موضوع |
subreption |
اختفای حقایق برای استفاده خود |
peonage |
استفاده از غلام برای کارهای بندگی |
turn over <idiom> |
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن |
white slave |
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس |
cats |
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت |
plants |
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا |
alternated |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
plant |
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا |
alternates |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
patent |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
turbo porolog |
POROLO برای استفاده روی کامپیوتر شخصی |
angary |
حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف |
registering |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
patents |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
bug taper |
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب |
horn socket |
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود] |
to pull strings |
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن |
register |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
registers |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
battery |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
patenting |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
eat one's cake and have it too <idiom> |
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن |
alternate |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
patented |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
batteries |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
ciphers |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
cipher |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
cyphers |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
electronic |
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس |
stationery |
کاغذی که برای استفاده در چاپگر ساخته شده است |
material |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
to take out a patent |
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن |
finite precision numbers |
استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد |
steals |
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز |
monadic operator |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
shuttle bombing |
بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری |
mouse |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
smoke consumer |
اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین |
cbt |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان |
link route segments |
راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه |
photo finish |
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده |
usable |
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است |
scratch file |
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود |
multiprecision |
استفاده از بیش از یک کلمه داده برای نمایش اعداد. |
wharfage |
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی |
devices |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
device |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
dichotomizing search |
روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها. |
computer literacy |
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل |
mainframe computer |
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe |
dedicated |
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است |
c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان |
mouses |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
steal |
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز |