English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
Other Matches
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
options حق انتخاب
selections انتخاب
selection انتخاب
drafts انتخاب
drafted انتخاب
draft انتخاب
excerption انتخاب
suffrage حق انتخاب
option انتخاب
option حق انتخاب
options انتخاب
election انتخاب
choicer انتخاب
choice انتخاب
choices انتخاب
franchises حق انتخاب
selecting انتخاب
franchise حق انتخاب
delegacy انتخاب
choicest انتخاب
franc حق انتخاب
francs حق انتخاب
selector انتخاب کننده
direct selection انتخاب مستقیم
dialled انتخاب کردن
cs انتخاب تراشه
self service با انتخاب ازاد
self-service با انتخاب ازاد
cooptation انتخاب درونی
circuit switching انتخاب مدار
dial انتخاب کردن
dialed انتخاب کردن
faulty selection انتخاب غلط
freedom of choice ازادی انتخاب
pitch upon انتخاب کردن
selectively قابل انتخاب
pickup انتخاب رشد
outvoter انتخاب کننده
mischoose بد انتخاب کردن
mischoice انتخاب غلط
selectively مبنی بر انتخاب
impluse selection انتخاب ایمپولز
selectively انتخاب کننده
single انتخاب کردن
impluse action انتخاب شماره
selectors انتخاب کننده
get in انتخاب شدن
freedom to choose ازادی در انتخاب
impluse stepping انتخاب شماره
dials انتخاب کردن
opting انتخاب کردن
screened انتخاب کردن
screening, screenings انتخاب کردن
screens انتخاب کردن
to make a choice of انتخاب کردن
sift انتخاب کردن
sifted انتخاب کردن
sifts انتخاب کردن
natural selection انتخاب طبیعی
screen انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
opted انتخاب کردن
opt انتخاب کردن
picked انتخاب شده
chose انتخاب کرده
choosy انتخاب کننده
ikons راهنمای انتخاب
icons راهنمای انتخاب
eligible قابل انتخاب
eligible شایسته انتخاب
choose انتخاب کردن
selective قابل انتخاب
check boxes چهارگوشهای انتخاب
icon راهنمای انتخاب
chip select انتخاب تراشه
choice of technology انتخاب تکنولوژی
choiceless محروم از حق انتخاب
chooser انتخاب کننده
selective مبنی بر انتخاب
option شق انتخاب شده
chooses انتخاب کردن
choosing انتخاب کردن
breaks انتخاب شود
break انتخاب شود
options شق انتخاب شده
electives دارای حق انتخاب
elective دارای حق انتخاب
selective انتخاب کننده
choosey انتخاب کننده
to have one's pick انتخاب کردن
selection switch گزینه انتخاب
selected انتخاب کردن
electors انتخاب کننده
select انتخاب کردن
selectivity حسن انتخاب
the polls انتخاب گاه
hit انتخاب یک کلید
hits انتخاب یک کلید
menus فهرست انتخاب
hitting انتخاب یک کلید
election انتخاب نماینده
switched line خط انتخاب شده
pick out <idiom> انتخاب کردن
social selection انتخاب اجتماعی
economic choice انتخاب اقتصادی
seller's option انتخاب فروشنده
menu فهرست انتخاب
selection of position انتخاب موضع
selects انتخاب کردن
elector انتخاب کننده
re-election انتخاب مجدد
preselection انتخاب مقدماتی
re-election تجدید انتخاب
re election تجدید انتخاب
re election انتخاب مجدد
project selection انتخاب پروژه
elected انتخاب شده
scracity and choice کمیابی و انتخاب
route selection انتخاب مسیر
reelection تجدید انتخاب
elects انتخاب کردن
electing انتخاب کردن
elect انتخاب کردن
hit the nail on the head <idiom> یافتن انتخاب صحیح
selection عمل یا فرآیند انتخاب
compilations جمع اوری و انتخاب
options عملی که انتخاب میشود
user defined تعریف یا انتخاب کاربر
selections عمل یا فرآیند انتخاب
Whichever she chooses . هر کدام را که انتخاب کند
compilation جمع اوری و انتخاب
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
electorates هیئت انتخاب کنندگان
constituent انتخاب کننده موکل
constituents انتخاب کننده موکل
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
ineligible نا شایسته برای انتخاب
reelect تجدید انتخاب کردن
selector switch گزینه انتخاب کننده
selector channel کانال انتخاب کننده
eligibility شایستگی برای انتخاب
probabilism انتخاب وجه احتمالی
configure انتخاب سخت افزار
presidential انتخاب رئیس جمهور
consumer's choice انتخاب مصرف کننده
main menu فهرست انتخاب اصلی
default option انتخاب قرار دادی
destine قبلا انتخاب کردن
keystroke عمل انتخاب کلید
ineligbility ناشایستگی برای انتخاب
electorate هیئت انتخاب کنندگان
electress خانم انتخاب کننده
consumer choice انتخاب مصرف کننده
preelection وابسته به پیش از انتخاب
preelection promises وعدههای پیش از انتخاب
presidential election انتخاب رئیس جمهور
option عملی که انتخاب میشود
preselect قبلا انتخاب کردن
display menu فهرست انتخاب نمایشی
target designation روش انتخاب هدف
target designation سیستن انتخاب هدف
pick out انتخاب کردن دریافتن
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
preselect انتخاب کردن مقدماتی
cap انتخاب برای تیم ملی
click انتخاب شده حرکت کند
clicks انتخاب شده حرکت کند
elects انتخاب کردن برگزیده منتخب
capped انتخاب برای تیم ملی
natural selection فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
electing انتخاب کردن برگزیده منتخب
qualifiers انتخاب شده برای دوربرد
elect انتخاب کردن برگزیده منتخب
mix selector دستگاه انتخاب مخلوطهای بتن
clicked انتخاب شده حرکت کند
filters انتخاب کلمه چند بیتی
filter انتخاب کلمه چند بیتی
port به آن وصل است را انتخاب کند
qualifier انتخاب شده برای دوربرد
electronic یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
menus صورت غذا فهرست انتخاب
Hobson's choice انتخاب از روی ناچاری ناگزیر
selection دسته یا هیات انتخاب شده
suffragist طرفداران دادن حق رای یا حق انتخاب
associated file وقتی فایل را انتخاب می کنید
chap انتخاب کردن شکاف دادن
selections دسته یا هیات انتخاب شده
theory of consumer's choice نظریه انتخاب مصرف کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com