English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
selection of position انتخاب موضع
Other Matches
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
spots موضع
spot موضع
site موضع
lodgment موضع
sited موضع
lodgment or lodge موضع
sites موضع
locations موضع
location موضع
emplacement موضع
localities موضع
locality موضع
position موضع
attack position موضع تک
positioned موضع
secondary position موضع یدکی
primary position موضع ابتدایی
secondary position موضع فرعی
assumed position موضع فرضی
primary position موضع اصلی
blocking position موضع سد کننده
occupation of position اشغال موضع
spot لکه موضع
lodgment موضع گیری
localization موضع یابی
battle position موضع نبرد
defense position موضع پدافندی
emplacement موضع گرفتن
covered position موضع پوشیده
active site موضع فعال
firing position موضع تیر
alternate position موضع فرعی
spots لکه موضع
deployment موضع صف ارایی
supplemental موضع تکمیلی
block house موضع مستحکم
defense position موضع دفاعی
inposition مستقر در موضع
inposition به موضع رفتن
lodgement موضع گیری
delay position موضع تاخیری
punch position موضع منگنه
positioned وضعیت موضع
localities موضع مکان
locality موضع مکان
supplementary position موضع یدکی
stand مکث موضع
supplementary position موضع تکمیلی
the seat of pain موضع درد
position وضعیت موضع
alternate position موضع یدکی
turnabout تغییر موضع
displacement تغییر موضع
rendezvous area موضع انتظار
turnabouts تغییر موضع
post محل ماموریت موضع
posted محل ماموریت موضع
posts محل ماموریت موضع
switch position موضع دفاعی بینابین
supplementary موضع تکمیلی اضافی
localization of function موضع یابی کارکرد
confirmed location موضع تایید شده
switch position موضع رابط دفاعی
occupation of position اشغال موضع کردن
key position موضع حساس و مهم
post- محل ماموریت موضع
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
preselect پیش بینی موضع کردن
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
organization سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations سازمان دادن ارایش دادن موضع
franchises حق انتخاب
franc حق انتخاب
francs حق انتخاب
franchise حق انتخاب
option انتخاب
selections انتخاب
options حق انتخاب
option حق انتخاب
selection انتخاب
options انتخاب
choicer انتخاب
choices انتخاب
choicest انتخاب
election انتخاب
suffrage حق انتخاب
selecting انتخاب
excerption انتخاب
delegacy انتخاب
drafts انتخاب
draft انتخاب
drafted انتخاب
choice انتخاب
pick out <idiom> انتخاب کردن
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
sifts انتخاب کردن
to have one's pick انتخاب کردن
eligible شایسته انتخاب
the polls انتخاب گاه
reelection تجدید انتخاب
route selection انتخاب مسیر
scracity and choice کمیابی و انتخاب
choose انتخاب کردن
selection switch گزینه انتخاب
selectivity حسن انتخاب
seller's option انتخاب فروشنده
social selection انتخاب اجتماعی
switched line خط انتخاب شده
eligible قابل انتخاب
ikons راهنمای انتخاب
icons راهنمای انتخاب
opt انتخاب کردن
opted انتخاب کردن
opting انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
to make a choice of انتخاب کردن
sifted انتخاب کردن
sift انتخاب کردن
icon راهنمای انتخاب
project selection انتخاب پروژه
chip select انتخاب تراشه
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom to choose ازادی در انتخاب
get in انتخاب شدن
impluse action انتخاب شماره
screens انتخاب کردن
screening, screenings انتخاب کردن
screened انتخاب کردن
screen انتخاب کردن
choosy انتخاب کننده
chose انتخاب کرده
faulty selection انتخاب غلط
economic choice انتخاب اقتصادی
choice of technology انتخاب تکنولوژی
choiceless محروم از حق انتخاب
chooser انتخاب کننده
choosey انتخاب کننده
circuit switching انتخاب مدار
cooptation انتخاب درونی
impluse selection انتخاب ایمپولز
cs انتخاب تراشه
check boxes چهارگوشهای انتخاب
direct selection انتخاب مستقیم
picked انتخاب شده
impluse stepping انتخاب شماره
selectively قابل انتخاب
selectively مبنی بر انتخاب
selectively انتخاب کننده
selective قابل انتخاب
selective مبنی بر انتخاب
selective انتخاب کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com