English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (39 milliseconds)
English Persian
elect انتخاب کردن برگزیده منتخب
electing انتخاب کردن برگزیده منتخب
elects انتخاب کردن برگزیده منتخب
Other Matches
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
elects منتخب
appointees منتخب
appointee منتخب
selected منتخب
electing منتخب
select منتخب
selects منتخب
elect منتخب
eximious منتخب
choice منتخب
chose منتخب
choicest منتخب
chosen منتخب
choices منتخب
designee منتخب
electors منتخب
elector منتخب
elected منتخب
choicer منتخب
selects برگزیده
select برگزیده
selected برگزیده
favorite برگزیده
favourite or vor برگزیده
chosen برگزیده
chrestomathy قطعات منتخب
select ممتاز منتخب
selects ممتاز منتخب
excerpt قطعهء منتخب
selected ممتاز منتخب
pericope قطعه منتخب
excerpts قطعهء منتخب
favourite دلخواه برگزیده
selectman شخص برگزیده
the chosen people قوم برگزیده
selects سواکردن برگزیده
favorites دلخواه برگزیده
selected سواکردن برگزیده
peculiar people قوم برگزیده
picked خاردار برگزیده
chrestomathy قطعات برگزیده
favourites دلخواه برگزیده
select سواکردن برگزیده
president-elect رییس جمهور منتخب
president-elects رییس جمهور منتخب
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
Featured lists فهرست های برگزیده
delectus کتابی که پارههای برگزیده
choicer چیز نخبه برگزیده
president-elect رییس جمهور برگزیده
choice چیز نخبه برگزیده
choices چیز نخبه برگزیده
president-elects رییس جمهور برگزیده
choicest چیز نخبه برگزیده
duma مجلس شورای منتخب شهر
selected انتخاب کردن
electing انتخاب کردن
sifted انتخاب کردن
elect انتخاب کردن
sift انتخاب کردن
elects انتخاب کردن
to have one's pick انتخاب کردن
pitch upon انتخاب کردن
chooses انتخاب کردن
sifts انتخاب کردن
selects انتخاب کردن
opted انتخاب کردن
opt انتخاب کردن
to make a choice of انتخاب کردن
pick out <idiom> انتخاب کردن
screened انتخاب کردن
choosing انتخاب کردن
screen انتخاب کردن
choose انتخاب کردن
mischoose بد انتخاب کردن
opting انتخاب کردن
dial انتخاب کردن
dialed انتخاب کردن
dialled انتخاب کردن
screening, screenings انتخاب کردن
single انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
screens انتخاب کردن
select انتخاب کردن
dials انتخاب کردن
he lost the seat دوباره بوکالت برگزیده نشد
designates انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designate انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designating انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
kata فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
pick out انتخاب کردن دریافتن
preselect قبلا انتخاب کردن
destine قبلا انتخاب کردن
preselect انتخاب کردن مقدماتی
reelect تجدید انتخاب کردن
valentines معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
valentine معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
to pitch upon something چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
disfranchise از حق رای یا انتخاب محروم کردن
wale تیر افقی انتخاب کردن
to ballot for بارای پنهان انتخاب کردن
chap انتخاب کردن شکاف دادن
coopt انتخاب کردن ودر میان خوداوردن
ahmad اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
queen of دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
despatching انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to run in گرفتار کردن انتخاب کردن
selects جدا کردن انتخاب کردن
select جدا کردن انتخاب کردن
selected جدا کردن انتخاب کردن
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
peers of scotland بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
peers of iveland بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
audio ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
click دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
spectrozonal photography عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
election انتخاب
francs حق انتخاب
selection انتخاب
franc حق انتخاب
franchise حق انتخاب
option انتخاب
drafted انتخاب
suffrage حق انتخاب
excerption انتخاب
selecting انتخاب
delegacy انتخاب
choicest انتخاب
choices انتخاب
franchises حق انتخاب
choicer انتخاب
draft انتخاب
option حق انتخاب
choice انتخاب
drafts انتخاب
options حق انتخاب
options انتخاب
selections انتخاب
re election انتخاب مجدد
electors انتخاب کننده
re election تجدید انتخاب
re-election انتخاب مجدد
re-election تجدید انتخاب
chose انتخاب کرده
natural selection انتخاب طبیعی
impluse selection انتخاب ایمپولز
direct selection انتخاب مستقیم
route selection انتخاب مسیر
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
circuit switching انتخاب مدار
selection switch گزینه انتخاب
pickup انتخاب رشد
impluse action انتخاب شماره
impluse stepping انتخاب شماره
choosey انتخاب کننده
economic choice انتخاب اقتصادی
menus فهرست انتخاب
chooser انتخاب کننده
choiceless محروم از حق انتخاب
choice of technology انتخاب تکنولوژی
switched line خط انتخاب شده
chip select انتخاب تراشه
check boxes چهارگوشهای انتخاب
menu فهرست انتخاب
hitting انتخاب یک کلید
hits انتخاب یک کلید
hit انتخاب یک کلید
elected انتخاب شده
elector انتخاب کننده
mischoice انتخاب غلط
choosy انتخاب کننده
selective انتخاب کننده
break انتخاب شود
the polls انتخاب گاه
selectively قابل انتخاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com