Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
chose
انتخاب کرده
Other Matches
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
scarf joint
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
I have a tooth abscess.
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
infusion
دم کرده
off the trail
پی گم کرده
puffed
<adj.>
پف کرده
puffed out
<adj.>
پف کرده
gelid
یخ کرده
souffles
پف کرده
soufflTs
پف کرده
infusions
دم کرده
souffle
پف کرده
i am 0 rials out of pocket
کرده ام
unconscious
غش کرده
puffy
<adj.>
پف کرده
beastby
کرده
unconsciously
غش کرده
bloat
پف کرده
puff pastry
پف کرده
turgid
<adj.>
پف کرده
bouffant
پف کرده
tumid
<adj.>
پف کرده
options
حق انتخاب
suffrage
حق انتخاب
selections
انتخاب
excerption
انتخاب
draft
انتخاب
election
انتخاب
option
حق انتخاب
option
انتخاب
options
انتخاب
delegacy
انتخاب
selection
انتخاب
franchise
حق انتخاب
francs
حق انتخاب
franc
حق انتخاب
selecting
انتخاب
choicest
انتخاب
choices
انتخاب
choicer
انتخاب
choice
انتخاب
drafts
انتخاب
drafted
انتخاب
franchises
حق انتخاب
grown-up
رشد کرده
grown-ups
رشد کرده
farcie
دلمه کرده
iced ppa
خنک کرده
he is worn with travel
سفراوراخسته کرده
ghi
کره اب کرده
inveterate
ریشه کرده
farci
دلمه کرده
fretty
اماس کرده
farthingale
دامن پف کرده
fecit
درست کرده
in flower
شکوفه کرده
off the track
ازخط پی گم کرده
fucate
رنگ کرده
nodular
ورم کرده
let it be done
کرده شود
carpeted
فرش کرده
it is very easily done
کرده میشود
inwrought
از تو کار کرده
fubsy
قوز کرده
intumescent
اماس کرده
intumescent
باد کرده
overage
کم رشد کرده
enrooted
ریشه کرده
tumescent
ورم کرده
protuberant
باد کرده
begotten
تولید کرده
swollen
ورم کرده
swollen
اماس کرده
fled
فرار کرده
purified
پاک کرده
iced
خنک کرده
risen
طلوع کرده
whey
شیرچرخ کرده
picked
پاک کرده
refined
تمیز کرده
full-grown
رشدکامل کرده
blown
ورم کرده
began
شروع کرده
bunged up
باد کرده
ghee
کره اب کرده
deep-rooted
ریشه کرده
painted
رنگ کرده
fried
سرخ کرده
educated
تحصیل کرده
baggily
بطورباد کرده
bendon
نیت کرده
billowy
باد کرده
blubbery
ورم کرده
decorated
زینت کرده
knotted
ازدحام کرده
puffy
<adj.>
باد کرده
deep rooted
ریشه کرده
strained
صاف کرده
indrawn
جذب کرده
full grown
رشدکامل کرده
rooted
ریشه کرده
sweated
عرق کرده
mistaken
اشتباه کرده
sawn
اره کرده
grown
رشد کرده
clarified
صاف کرده
beheld
مشاهده کرده
pulled
خشک کرده
distent
ورم کرده
warm infusion
چیز دم کرده
getting
کسب کرده
gets
کسب کرده
testate
وصیت کرده
get
کسب کرده
shots
اصابت کرده
shot
اصابت کرده
puffed out
<adj.>
ورم کرده
puffed
<adj.>
باد کرده
worked
[been successful]
<past-p.>
کار کرده
ventricular
باد کرده
airless
گرفته یا دم کرده
tumid
<adj.>
ورم کرده
tumid
اماس کرده
unruffled
ارام کرده
hidden
پنهان کرده
puffed
<adj.>
ورم کرده
they have done their work
را کرده اند
puffy
<adj.>
ورم کرده
puffed out
<adj.>
باد کرده
puffed
<adj.>
آماس کرده
tinned
قوطی کرده
restrained
لگام کرده
wedded
ازدواج کرده
I have a flat
[tire]
.
من پنچر کرده ام.
smoothfaced
صاف کرده
turgid
<adj.>
باد کرده
puffed out
<adj.>
آماس کرده
puffy
<adj.>
آماس کرده
tumid
<adj.>
آماس کرده
turgid
<adj.>
آماس کرده
tumid
<adj.>
باد کرده
self taught
تحصیل کرده
turgid
<adj.>
ورم کرده
pick out
<idiom>
انتخاب کردن
eligible
قابل انتخاب
option
شق انتخاب شده
menus
فهرست انتخاب
breaks
انتخاب شود
screens
انتخاب کردن
screened
انتخاب کردن
break
انتخاب شود
options
شق انتخاب شده
choosy
انتخاب کننده
screen
انتخاب کردن
menu
فهرست انتخاب
single
انتخاب کردن
selective
مبنی بر انتخاب
selective
انتخاب کننده
elective
دارای حق انتخاب
electives
دارای حق انتخاب
natural selection
انتخاب طبیعی
choosing
انتخاب کردن
chooses
انتخاب کردن
selective
قابل انتخاب
selectively
انتخاب کننده
re election
انتخاب مجدد
re election
تجدید انتخاب
re-election
انتخاب مجدد
selectively
قابل انتخاب
screening, screenings
انتخاب کردن
re-election
تجدید انتخاب
selectively
مبنی بر انتخاب
choose
انتخاب کردن
elect
انتخاب کردن
sift
انتخاب کردن
to make a choice of
انتخاب کردن
opts
انتخاب کردن
opting
انتخاب کردن
opted
انتخاب کردن
opt
انتخاب کردن
ikons
راهنمای انتخاب
icons
راهنمای انتخاب
sifted
انتخاب کردن
sifts
انتخاب کردن
picked
انتخاب شده
electing
انتخاب کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com