Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (18 milliseconds)
English
Persian
elector
انتخاب کننده
electors
انتخاب کننده
selector
انتخاب کننده
selectors
انتخاب کننده
selective
انتخاب کننده
selectively
انتخاب کننده
choosy
انتخاب کننده
chooser
انتخاب کننده
choosey
انتخاب کننده
outvoter
انتخاب کننده
Search result with all words
selective
دارای حسن انتخاب گلچین کننده
selectively
دارای حسن انتخاب گلچین کننده
constituent
انتخاب کننده موکل
constituents
انتخاب کننده موکل
channel selector
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
consumer choice
انتخاب مصرف کننده
consumer's choice
انتخاب مصرف کننده
electress
خانم انتخاب کننده
selector channel
کانال انتخاب کننده
selector switch
گزینه انتخاب کننده
theory of consumer's choice
نظریه انتخاب مصرف کننده
Other Matches
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
franc
حق انتخاب
election
انتخاب
suffrage
حق انتخاب
selection
انتخاب
franchises
حق انتخاب
franchise
حق انتخاب
francs
حق انتخاب
option
انتخاب
option
حق انتخاب
options
انتخاب
selecting
انتخاب
options
حق انتخاب
draft
انتخاب
drafted
انتخاب
drafts
انتخاب
choicest
انتخاب
choices
انتخاب
excerption
انتخاب
delegacy
انتخاب
choicer
انتخاب
choice
انتخاب
selections
انتخاب
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
to have one's pick
انتخاب کردن
sifts
انتخاب کردن
cooptation
انتخاب درونی
the polls
انتخاب گاه
freedom to choose
ازادی در انتخاب
ikons
راهنمای انتخاب
menus
فهرست انتخاب
faulty selection
انتخاب غلط
freedom of choice
ازادی انتخاب
impluse stepping
انتخاب شماره
cs
انتخاب تراشه
sift
انتخاب کردن
opted
انتخاب کردن
impluse selection
انتخاب ایمپولز
pitch upon
انتخاب کردن
opt
انتخاب کردن
impluse action
انتخاب شماره
opting
انتخاب کردن
opts
انتخاب کردن
pickup
انتخاب رشد
to make a choice of
انتخاب کردن
switched line
خط انتخاب شده
sifted
انتخاب کردن
eligible
قابل انتخاب
selected
انتخاب کردن
select
انتخاب کردن
choiceless
محروم از حق انتخاب
selects
انتخاب کردن
chip select
انتخاب تراشه
chooses
انتخاب کردن
check boxes
چهارگوشهای انتخاب
circuit switching
انتخاب مدار
single
انتخاب کردن
pick out
<idiom>
انتخاب کردن
election
انتخاب نماینده
choosing
انتخاب کردن
choose
انتخاب کردن
get in
انتخاب شدن
eligible
شایسته انتخاب
hitting
انتخاب یک کلید
hits
انتخاب یک کلید
hit
انتخاب یک کلید
elective
دارای حق انتخاب
selective
مبنی بر انتخاب
cream of the crop
<idiom>
انتخاب عانی
selectively
قابل انتخاب
selectively
مبنی بر انتخاب
mischoose
بد انتخاب کردن
mischoice
انتخاب غلط
selective
قابل انتخاب
electives
دارای حق انتخاب
choice of technology
انتخاب تکنولوژی
route selection
انتخاب مسیر
natural selection
انتخاب طبیعی
seller's option
انتخاب فروشنده
elected
انتخاب شده
direct selection
انتخاب مستقیم
electing
انتخاب کردن
elect
انتخاب کردن
project selection
انتخاب پروژه
economic choice
انتخاب اقتصادی
elects
انتخاب کردن
dials
انتخاب کردن
dial
انتخاب کردن
dialed
انتخاب کردن
selection of position
انتخاب موضع
screen
انتخاب کردن
selection switch
گزینه انتخاب
screened
انتخاب کردن
screening, screenings
انتخاب کردن
selectivity
حسن انتخاب
screens
انتخاب کردن
dialled
انتخاب کردن
preselection
انتخاب مقدماتی
icons
راهنمای انتخاب
scracity and choice
کمیابی و انتخاب
break
انتخاب شود
breaks
انتخاب شود
chose
انتخاب کرده
self-service
با انتخاب ازاد
picked
انتخاب شده
self service
با انتخاب ازاد
re-election
انتخاب مجدد
re election
تجدید انتخاب
re election
انتخاب مجدد
reelection
تجدید انتخاب
icon
راهنمای انتخاب
menu
فهرست انتخاب
re-election
تجدید انتخاب
options
شق انتخاب شده
social selection
انتخاب اجتماعی
option
شق انتخاب شده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
ineligible
نا شایسته برای انتخاب
configure
انتخاب سخت افزار
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
preselect
قبلا انتخاب کردن
selections
عمل یا فرآیند انتخاب
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
selection
عمل یا فرآیند انتخاب
options
عملی که انتخاب میشود
option
عملی که انتخاب میشود
eligibility
شایستگی برای انتخاب
Whichever she chooses .
هر کدام را که انتخاب کند
hit the nail on the head
<idiom>
یافتن انتخاب صحیح
reelect
تجدید انتخاب کردن
main menu
فهرست انتخاب اصلی
presidential election
انتخاب رئیس جمهور
pick out
انتخاب کردن دریافتن
target designation
سیستن انتخاب هدف
target designation
روش انتخاب هدف
user defined
تعریف یا انتخاب کاربر
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
automatic message switching
انتخاب خودکار پیام
destine
قبلا انتخاب کردن
probabilism
انتخاب وجه احتمالی
electorates
هیئت انتخاب کنندگان
presidential
انتخاب رئیس جمهور
electorate
هیئت انتخاب کنندگان
compilation
جمع اوری و انتخاب
ineligbility
ناشایستگی برای انتخاب
preelection promises
وعدههای پیش از انتخاب
compilations
جمع اوری و انتخاب
preelection
وابسته به پیش از انتخاب
keystroke
عمل انتخاب کلید
display menu
فهرست انتخاب نمایشی
default option
انتخاب قرار دادی
to pitch upon something
چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
port
به آن وصل است را انتخاب کند
clicked
انتخاب شده حرکت کند
filters
انتخاب کلمه چند بیتی
menus
صورت غذا فهرست انتخاب
addressing
انتخاب یک ثبات و بررسی یک بیت از آن
cap
انتخاب برای تیم ملی
filter
انتخاب کلمه چند بیتی
selections
دسته یا هیات انتخاب شده
menu
صورت غذا فهرست انتخاب
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
associated document
وقتی فایل را انتخاب می کنید
associated file
وقتی فایل را انتخاب می کنید
click
انتخاب شده حرکت کند
clicks
انتخاب شده حرکت کند
preselection
انتخاب از قبل
[دستگاه سازی]
selection
دسته یا هیات انتخاب شده
to ballot for
بارای پنهان انتخاب کردن
electing
انتخاب کردن برگزیده منتخب
elects
انتخاب کردن برگزیده منتخب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com