Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
efflux
انتشار بخارج جریان
Other Matches
effluxion
جریان بخارج
circulations
انتشار جریان
circulation
انتشار جریان
dissemination
انتشار اخبار انتشار اطلاعات
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
spewed
بخارج ریختن
spewing
بخارج ریختن
spews
بخارج ریختن
spew
بخارج ریختن
off
از محلی بخارج
efflux
پخش بخارج
effluents
بخارج پخش کننده
exocrine
بخارج تراوش کننده
effluent
بخارج پخش کننده
jetted
بخارج پرتاب کردن
jet
بخارج پرتاب کردن
supinate
بخارج برگرداندن دست
supinator
عضله مدیره بخارج
jets
بخارج پرتاب کردن
jetting
بخارج پرتاب کردن
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
I am very much opposed to your going abroad.
با رفتن شما بخارج سخت مخالفم
To smuggle in to ( out of ) a country .
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
command sponsored dependent
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
ejection seat
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
emission
انتشار
spreading
انتشار
currency
انتشار
publicity
انتشار
omission
انتشار
promulgation
انتشار
omissions
انتشار
dispersion
انتشار
incidence
انتشار
reports
انتشار
reported
انتشار
newsreader
انتشار
issues
انتشار
diffusion
انتشار
issued
انتشار
broadcast
انتشار
issue
انتشار
emissions
انتشار
broadcasts
انتشار
report
انتشار
currencies
انتشار
proclamations
انتشار
issuance
انتشار
publication
انتشار
publications
انتشار
proclamation
انتشار
irradiation
انتشار
effluxion
انتشار
effluence
انتشار
pervasion
انتشار
publishment
انتشار
progation
انتشار
propagation
انتشار
dissemination
انتشار
published
انتشار دادن
velocity of propagation
سرعت انتشار
propagation delay
تاخیر انتشار
sound propagation
انتشار صوت
image speard
انتشار تصویر
antenna pattern
انتشار انتن
diffusible
قابل انتشار
publish
انتشار دادن
to bruit abroad
انتشار دادن
diffusion coefficient
ضریب انتشار
immission
انتشار خارجی
thought broadcasting
انتشار فکر
emissivity
قابلیت انتشار
propagation sequence
مرحله انتشار
electron emmission
انتشار الکترون
publishes
انتشار دادن
issued
انتشار دادن
money creation
انتشار پول
load spread
انتشار نیرو
newsworthy
قابل انتشار
light emission
انتشار نور
propagation sequence
تسلسل انتشار
promulgation of the laws
انتشار قوانین
propagandize
انتشار دادن
issue
انتشار دادن
noises
انتشار دادن
noise
انتشار دادن
issues
انتشار دادن
electronic emission
انتشار الکترونها
emissions
انتشار امواج
propagation constant
ثابت انتشار
emission
انتشار امواج
republication
انتشار مجدد
wave propagation
انتشار موج
diffusion
انتشار نور
wave motion
انتشار موج
diffusion
انتشار پخش
advertise
انتشار دادن
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
sounding boards
عامل انتشار عقاید
sounding board
عامل انتشار عقاید
circulative
انتشار دهنده یا یابنده
soundboard
عامل انتشار عقاید
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
spreads
منتشر شدن انتشار
issue
انتشار دادن صدور
issued
انتشار دادن صدور
error propagation
انتشار خطا
[ریاضی]
rate of flame propagation
سرعت انتشار شعله
conductivity
ضریب هدایت یا انتشار
spread
منتشر شدن انتشار
issues
انتشار دادن صدور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
promulgated
انتشار دادن ترویج کردن
promulgating
انتشار دادن ترویج کردن
advertises
اعلان کردن انتشار دادن
advertised
اعلان کردن انتشار دادن
promulgates
انتشار دادن ترویج کردن
propagating
انتشار دادن پخش کردن
issue
[of something]
[ID card or check]
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
propagate
انتشار دادن پخش کردن
issuable
قابل صدور انتشار دادنی
propagated
انتشار دادن پخش کردن
propagates
انتشار دادن پخش کردن
promulgate
انتشار دادن ترویج کردن
diasy chain
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
capital stock
سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
whispering campaign
انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
histogram
نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
electroluminescent
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
electroluminescing
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
answer
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
beta version
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
copyright
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
beta test
گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
effluvium
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
excitation
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
promulge
انتشار دادن بعموم اگهی دادن
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
circulate
انتشار دادن رواج دادن
circulated
انتشار دادن رواج دادن
circulates
انتشار دادن رواج دادن
in hand
در جریان
conduct
جریان
conducted
جریان
flowline
خط جریان
inset
جریان
rede
جریان
afoot
در جریان
process
جریان
circulations
جریان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com