English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (9 milliseconds)
English Persian
thought broadcasting انتشار فکر
Search result with all words
answer tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
circulation انتشار جریان
circulations انتشار جریان
spread منتشر شدن انتشار
spreads منتشر شدن انتشار
diffusion انتشار پخش
diffusion انتشار
diffusion انتشار نور
circulate انتشار دادن رواج دادن
circulated انتشار دادن رواج دادن
circulates انتشار دادن رواج دادن
incidence انتشار
broadcast انتشار
broadcasts انتشار
sounding board عامل انتشار عقاید
sounding boards عامل انتشار عقاید
publish انتشار دادن
published انتشار دادن
publishes انتشار دادن
copyright حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission انتشار امواج
emission انتشار
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions انتشار امواج
emissions انتشار
promulgation انتشار
publicity انتشار
spreading انتشار
noise انتشار دادن
noises انتشار دادن
propagate انتشار دادن پخش کردن
propagated انتشار دادن پخش کردن
propagates انتشار دادن پخش کردن
propagating انتشار دادن پخش کردن
issue انتشار دادن
issue انتشار دادن صدور
issue انتشار
issued انتشار دادن
issued انتشار دادن صدور
issued انتشار
issues انتشار دادن
issues انتشار دادن صدور
issues انتشار
report انتشار
reported انتشار
reports انتشار
currencies انتشار
currency انتشار
omission انتشار
omissions انتشار
dispersion انتشار
newsworthy قابل انتشار
dissemination انتشار
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
advertised اعلان کردن انتشار دادن
advertises اعلان کردن انتشار دادن
promulgate انتشار دادن ترویج کردن
promulgated انتشار دادن ترویج کردن
promulgates انتشار دادن ترویج کردن
promulgating انتشار دادن ترویج کردن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
publication انتشار
publications انتشار
proclamation انتشار
proclamations انتشار
irradiation انتشار
antenna pattern انتشار انتن
beta test گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
beta version گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
circulative انتشار دهنده یا یابنده
conductivity ضریب هدایت یا انتشار
conical scanning انتشار مخروطی امواج
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
diffusible قابل انتشار
diffusion coefficient ضریب انتشار
effluence انتشار
efflux انتشار بخارج جریان
effluxion انتشار
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electroluminescing که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
electron emmission انتشار الکترون
electronic emission انتشار الکترونها
emissivity قابلیت انتشار
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
huygen's principle قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
image speard انتشار تصویر
immission انتشار خارجی
issuable قابل صدور انتشار دادنی
Other Matches
newsreader انتشار
issuance انتشار
progation انتشار
propagation انتشار
pervasion انتشار
publishment انتشار
wave propagation انتشار موج
promulgation of the laws انتشار قوانین
propagandize انتشار دادن
to bruit abroad انتشار دادن
sound propagation انتشار صوت
propagation sequence تسلسل انتشار
light emission انتشار نور
load spread انتشار نیرو
money creation انتشار پول
velocity of propagation سرعت انتشار
wave motion انتشار موج
propagation delay تاخیر انتشار
republication انتشار مجدد
propagation sequence مرحله انتشار
propagation constant ثابت انتشار
advertise انتشار دادن
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
soundboard عامل انتشار عقاید
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
whispering campaign انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
promulge انتشار دادن بعموم اگهی دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com