English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
republication انتشار مجدد
Other Matches
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
re endorsement پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
dissemination انتشار
report انتشار
reported انتشار
reports انتشار
currencies انتشار
currency انتشار
omission انتشار
irradiation انتشار
effluence انتشار
omissions انتشار
dispersion انتشار
incidence انتشار
effluxion انتشار
issues انتشار
emissions انتشار
emission انتشار
publishment انتشار
broadcast انتشار
broadcasts انتشار
promulgation انتشار
publicity انتشار
issued انتشار
issue انتشار
issuance انتشار
pervasion انتشار
progation انتشار
propagation انتشار
spreading انتشار
publication انتشار
proclamations انتشار
proclamation انتشار
publications انتشار
diffusion انتشار
newsreader انتشار
immission انتشار خارجی
money creation انتشار پول
issued انتشار دادن
light emission انتشار نور
load spread انتشار نیرو
issue انتشار دادن
image speard انتشار تصویر
publishes انتشار دادن
published انتشار دادن
publish انتشار دادن
propagation delay تاخیر انتشار
propagation sequence تسلسل انتشار
propagation sequence مرحله انتشار
circulations انتشار جریان
emissions انتشار امواج
noise انتشار دادن
noises انتشار دادن
emission انتشار امواج
propagandize انتشار دادن
promulgation of the laws انتشار قوانین
propagation constant ثابت انتشار
to bruit abroad انتشار دادن
sound propagation انتشار صوت
advertise انتشار دادن
thought broadcasting انتشار فکر
velocity of propagation سرعت انتشار
newsworthy قابل انتشار
wave motion انتشار موج
wave propagation انتشار موج
circulation انتشار جریان
diffusion coefficient ضریب انتشار
diffusible قابل انتشار
issues انتشار دادن
antenna pattern انتشار انتن
electronic emission انتشار الکترونها
emissivity قابلیت انتشار
electron emmission انتشار الکترون
diffusion انتشار نور
diffusion انتشار پخش
circulative انتشار دهنده یا یابنده
spreads منتشر شدن انتشار
soundboard عامل انتشار عقاید
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
spread منتشر شدن انتشار
issued انتشار دادن صدور
issues انتشار دادن صدور
conical scanning انتشار مخروطی امواج
conductivity ضریب هدایت یا انتشار
sounding boards عامل انتشار عقاید
issue انتشار دادن صدور
sounding board عامل انتشار عقاید
efflux انتشار بخارج جریان
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
propagate انتشار دادن پخش کردن
promulgating انتشار دادن ترویج کردن
propagates انتشار دادن پخش کردن
promulgates انتشار دادن ترویج کردن
promulgated انتشار دادن ترویج کردن
advertised اعلان کردن انتشار دادن
issuable قابل صدور انتشار دادنی
propagated انتشار دادن پخش کردن
advertises اعلان کردن انتشار دادن
propagating انتشار دادن پخش کردن
promulgate انتشار دادن ترویج کردن
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
electroluminescing که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
emissions انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
histogram نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
emission انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
whispering campaign انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
answers tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answer tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
beta version گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
copyright حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
seconded مجدد
further مجدد
furthering مجدد
furthers مجدد
furthered مجدد
furthermore مجدد
second مجدد
renewed مجدد
seconds مجدد
seconding مجدد
further on مجدد
reflorescence مجدد
beta test گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
reconditioning تعمیر مجدد
rededication تقدیم مجدد
rededication اهدا مجدد
recrystallization تبلور مجدد
recoupment کسب مجدد
reconviction محکومیت مجدد
reconversion گرایش مجدد
recreation خلق مجدد
recurrences رویدادن مجدد
reassurance اطمینان مجدد
recurrence رویدادن مجدد
restatements بیان مجدد
restatement بیان مجدد
reexport صادرات مجدد
recreations خلق مجدد
reassurances اطمینان مجدد
reebtry دخول مجدد
reebtry ورود مجدد
recompile کامپایل مجدد
retransmission مخابره مجدد
recaption توقیف مجدد
replenished تدارک مجدد
replenished پرکردن مجدد
replenish تدارک مجدد
replenish پرکردن مجدد
subdivisions تقسیم مجدد
subdivision تقسیم مجدد
remands بازداشت مجدد
remanding بازداشت مجدد
replenishes پرکردن مجدد
replenishes تدارک مجدد
replenishing پرکردن مجدد
reapparition فهور مجدد
reallocation تخصیص مجدد
reactivation فعالیت مجدد
re establishment تاسیس مجدد
re claim تقاضای مجدد
comebacks دستیابی مجدد
re attachment توقیف مجدد
replenishing تدارک مجدد
remanded بازداشت مجدد
reebtry تملک مجدد
reinsurance بیمه مجدد
resale حراج مجدد
reshipment حمل مجدد
resorption مکیدن مجدد
restart شروع مجدد
resupply اماد مجدد
resurvey بررسی مجدد
regelation انجماد مجدد
regeneracy تولید مجدد
resale فروس مجدد
rerun اجرای مجدد
reintegration استقرار مجدد
reinterpretation تفسیر مجدد
remotion حرکت مجدد
renascence زندگی مجدد
renegotiation مذاکره مجدد
reoccur فهور مجدد
reinfection عفونت مجدد
reporduce تولید مجدد
retransmission ارسال مجدد
retread process تعمیر مجدد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com