English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
conical scanning انتشار مخروطی امواج
Other Matches
emissions انتشار امواج
emission انتشار امواج
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
normal slump درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
spiry مخروطی
cone shape مخروطی
fusiform مخروطی
cones مخروطی
conical مخروطی
conic مخروطی
cone مخروطی
conoid مخروطی شکل
conoidal شبه مخروطی
conoidal مخروطی شکل
taper off مخروطی شدن
chamfered end راس مخروطی
cone pulley صفحه مخروطی
spires منار مخروطی
hyperbola طرح مخروطی
conical antenna انتن مخروطی
spire منار مخروطی
cramwheel دنده مخروطی
cone ساختمان مخروطی
conoid شبه مخروطی
cone shaped مخروطی شکل
conic section مقطع مخروطی
cone antenna انتن مخروطی
conic sections مقاطع مخروطی
conical scanning تقطیع مخروطی
chamfered end نوک مخروطی
conical spring فنر مخروطی
conical مخروطی شکل
conicalness شکل مخروطی
double cone insulator مقره دو مخروطی
hollow cone charge خرج مخروطی
tail cone دنباله مخروطی
exhaust cone مخروطی اگزوز
paraboloid قطع مخروطی
reduction crusher سنگشکن مخروطی
nun buoy بویه مخروطی
fusion cone مخروطی اتصال
lip angle زاویه مخروطی
gothic arch طاق مخروطی
bevel gear چرخ دنده مخروطی
spires تاجک مخروطی کلیسا
cone type face milling cutter فرز نوع مخروطی
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
sharpshooter زنجره دارای سر مخروطی
cone crusher سنگ شکن مخروطی
bevel gear چرخ دندانه مخروطی
metal cone tube لامپ مخروطی فلزی
conical head lubricating nipple گریس خور مخروطی
conifer که میوه مخروطی دارند
epi [مناره مخروطی کلیسا]
helm [تاج مخروطی کلیسا]
countersink خزینه مخروطی کردن
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
spire تاجک مخروطی کلیسا
conifers که میوه مخروطی دارند
conical کله قندی مخروطی
timken bearing یاطاقان غلطکی مخروطی
strobilus گل اذین مخروطی شکل
erlenmeyer flask تنگ مخروطی ازمایشگاه
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
tepees خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee خیمه مخروطی سرخ پوستان
countersink خزینه دار کردن مخروطی
double cone [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
bevel gear planer دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
helical tooth bevel gear چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
stylographic pen سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
bevel gear hob دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
conoid [فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
dimpling پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
nose cone دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
haycock کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
proclamations انتشار
proclamation انتشار
propagation انتشار
effluence انتشار
progation انتشار
issuance انتشار
newsreader انتشار
irradiation انتشار
publishment انتشار
pervasion انتشار
effluxion انتشار
publications انتشار
reported انتشار
publicity انتشار
omission انتشار
issues انتشار
reports انتشار
incidence انتشار
currencies انتشار
broadcast انتشار
broadcasts انتشار
currency انتشار
omissions انتشار
dispersion انتشار
emissions انتشار
emission انتشار
diffusion انتشار
spreading انتشار
dissemination انتشار
issued انتشار
issue انتشار
promulgation انتشار
publication انتشار
report انتشار
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
cones هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cone هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
ground swell امواج
noise انتشار دادن
diffusible قابل انتشار
publish انتشار دادن
issues انتشار دادن
wave motion انتشار موج
issue انتشار دادن
noises انتشار دادن
issued انتشار دادن
thought broadcasting انتشار فکر
diffusion coefficient ضریب انتشار
money creation انتشار پول
diffusion انتشار پخش
propagation sequence تسلسل انتشار
propagation delay تاخیر انتشار
propagation constant ثابت انتشار
circulations انتشار جریان
promulgation of the laws انتشار قوانین
circulation انتشار جریان
propagandize انتشار دادن
load spread انتشار نیرو
light emission انتشار نور
electron emmission انتشار الکترون
electronic emission انتشار الکترونها
emissivity قابلیت انتشار
publishes انتشار دادن
published انتشار دادن
sound propagation انتشار صوت
republication انتشار مجدد
diffusion انتشار نور
image speard انتشار تصویر
immission انتشار خارجی
propagation sequence مرحله انتشار
newsworthy قابل انتشار
antenna pattern انتشار انتن
velocity of propagation سرعت انتشار
advertise انتشار دادن
wave propagation انتشار موج
to bruit abroad انتشار دادن
radio waves امواج رادیویی
pulse امواج ضربانی
the waves of the sea امواج دریا
interference تداخل امواج
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
incoherent waves امواج همدوس
spoondrift ترشح امواج
gravity waves امواج ثقلی
gravitational waves امواج جاذبه
hertzian waves امواج هرتز
sky wave امواج اسمانی
tidal waves امواج جزرومدی
ground waves امواج زمینی
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
thermal waves امواج گرمایی
brain waves امواج مغزی
tosser دستخوش امواج
gravitational waves امواج گرانشی
oscilloscope اشکارسازی امواج
transient wave امواج سیار
reverberations برگشت امواج
pulsing ضربان امواج
wander wave امواج سیار
reverberation برگشت امواج
pulsed امواج ضربانی
crashing waves امواج خروشان
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
issue انتشار دادن صدور
sounding boards عامل انتشار عقاید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com