English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
speculate انتظار سودو زیاد داشتن
speculated انتظار سودو زیاد داشتن
speculates انتظار سودو زیاد داشتن
speculating انتظار سودو زیاد داشتن
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attending انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend انتظار کشیدن انتظار داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
in the cards <idiom> انتظار داشتن
to look forward to انتظار داشتن
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
look forward انتظار چیزی را داشتن
to look forward to something انتظار چیزی را داشتن
expect انتظار داشتن منتظر بودن
expects انتظار داشتن منتظر بودن
expecting انتظار داشتن منتظر بودن
expected انتظار داشتن منتظر بودن
hold forth پیشنهاد کردن انتظار داشتن
awaited منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting منتظر شدن انتظار داشتن
awaits منتظر شدن انتظار داشتن
await منتظر شدن انتظار داشتن
envisages انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
get away with murder <idiom> انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
overmoke زیاد دود داشتن
abounds زیاد بودن وفور داشتن
set store on (by) <idiom> خواستارنگهداری ،ارزش زیاد داشتن
abounding زیاد بودن وفور داشتن
to have a thing at heart بچیزی زیاد دلبستگی داشتن
abounded زیاد بودن وفور داشتن
to have one's work cut out [for one] <idiom> کار خیلی زیاد و سخت داشتن
stand (someone) in good stead <idiom> سود زیاد برای شخص داشتن
up to one's ears in work <idiom> کارهای زیاد برای انجام داشتن
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
pick and choose در سوا کردن چیزی دقت ووسواس زیاد داشتن
to strain at anything در زیر فشارچیزی تقلاکردن زیاد در چیزی باریک شدن یاوسواس داشتن
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
prospect انتظار
ready line خط انتظار
prospects انتظار
expectations انتظار
prospected انتظار
expectation انتظار
prospecting انتظار
expectance انتظار
anticipation انتظار
expectantly با انتظار
expectancy انتظار
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
reception rooms اتاق انتظار
ante-chamber اتاق انتظار
in prospective انتظار داشته
bide در انتظار ماندن
beyond the pale <idiom> دوراز انتظار
waiting time زمان انتظار
inopinate انتظار نداشته
in prospect انتظار داشته
anterooms اطاق انتظار
waiting-rooms اطاق انتظار
waiting-room اطاق انتظار
anticipatory در حال انتظار
waiting lists لیست انتظار
waiting list لیست انتظار
to my great surprise برخلاف انتظار من
error of expectation خطای انتظار
expectancy chart نمودار انتظار
aspiration level سطح انتظار
anteroom اطاق انتظار
ante-rooms اطاق انتظار
expectative مورد انتظار
half pay حق انتظار خدمت
waiting-room اتاق انتظار
expectancy table جدول انتظار
anticipative درحالت انتظار
cooling period زمان انتظار
reception room اتاق انتظار
standby حالت انتظار
wait state وضعیت انتظار
lobby سالن انتظار
anticipated <adj.> انتظار می رود
estimated <adj.> انتظار می رود
expected <adj.> انتظار می رود
lobbies سالن انتظار
wait state حالت انتظار
waiting room اطاق انتظار
probable <adj.> انتظار می رود
standbys حالت انتظار
lobbied سالن انتظار
wait time زمان انتظار
rendezvous area موضع انتظار
redezvous محل انتظار
presumable <adj.> انتظار می رود
suit up ذخیره در انتظار بازی
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
expected frequency فراوانی مورد انتظار
expected value ارزش مورد انتظار
nonpay status حالت انتظار خدمتی
means end expectation انتظار وسیله- هدف
expected price قیمت مورد انتظار
anticipated inflation تورم مورد انتظار
anticipated profit سود مورد انتظار
sales expectations فروش مورد انتظار
anticipated price قیمت مورد انتظار
on deck در انتظار نوبت شنا
likly انتظار داشتنی مناسب
point spread امتیاز قابل انتظار
in prospect مورد انتظار [در برنامه ]
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
intended saving پس انداز مورد انتظار
tempo stroll variation واریاسیون صبر و انتظار
to look forward expectantly to the future با انتظار به آینده نگاه کردن
product life expectancy عمر مورد انتظار محصول
waited انتظار کشیدن معطل شدن
wait انتظار کشیدن معطل شدن
to have arrived [expected moment] رسیدن [به زمان انتظار رفته]
profiteer فردیکه انتظار سودزیاد دارد
fractional antedating goal response خرده پاسخ انتظار هدف
promises نوید انتظار وعده دادن
promise نوید انتظار وعده دادن
intended investment سرمایه گذاری مورد انتظار
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
awaiting aircraft availability زمان انتظار درخط تعمیر
waits انتظار کشیدن معطل شدن
profiteers فردیکه انتظار سودزیاد دارد
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
ready cap حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
immediate پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
upkeep بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
hang قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
mttr متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
overly زیاد
immane زیاد
in excess زیاد
numerous زیاد
ranksack زیاد
in quantities زیاد
effusively زیاد
squeamishly زیاد
excessive زیاد
for all the world بی کم و زیاد
overmuch زیاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com