Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
transposition
انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
Other Matches
transpose
بطرف دیگر معادله بردن
transposes
بطرف دیگر معادله بردن
transposing
بطرف دیگر معادله بردن
implicit function
معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
athwart
از طرفی بطرف دیگر
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transitions
فراگذاری
transition
فراگذاری
passages
انتقال از حالتی به حالت دیگر
passage
انتقال از حالتی به حالت دیگر
ferried
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
recursive equations
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
contango
از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
biassed
متمایل بیکسو
to step aside
بیکسو گام نهادن
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
bridged
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
skyward
بطرف اسمان بطرف بالا
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
giros
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giro
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
begger my neighbour policy
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
transhipment
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
equations
معادله
equation
معادله
gas equation
معادله گاز
empirical equation
معادله تجربی
moment equation
معادله لنگر
equations
معادله همچندی
energy equation
معادله انرژی
linear equation
معادله خطی
equate
معادله ساختن
equates
معادله ساختن
field equation
معادله ی میدان
nerst equation
معادله نرنست
wave equation
معادله موج
equation typesetting
درج معادله
equation
معادله
[ریاضی]
equation of state
معادله حالت
equated
معادله ساختن
equation of equinoxes
معادله اعتدالین
maxwell equation
معادله ماکسول
dispersion equation
معادله پاشندگی
dirac equation
معادله دیراک
virial equation
معادله ویریال
wierl equation
معادله ویرل
berthelot equation
معادله برتلو
simple equation
معادله خطی
schrodinger equation
معادله شرودینگر
saving equation
معادله پس انداز
characteristic equation
معادله مشخصه
saha's equation
معادله ساها
transformer equation
معادله ترانسفورماتور
regression equation
معادله برگشت
regression equation
معادله رگرسیون
inhomogeneous equation
معادله غیرهمگن
bragg's equation
معادله براگ
boundary equation
معادله حدی
three moment equation
معادله سه لنگری
tetrad equation
معادله چهارعنصری
tax equation
معادله مالیات
tax equation
معادله مالیاتی
behavioral equation
معادله کرداری
behavioral equation
معادله رفتاری
state equation
معادله حالتی
boltzmann equation
معادله بولتسمان
redundant equation
معادله اضافی
redundant equation
معادله زائد
dimensions
معادله ابعادی
de broglie equation
معادله دوبروی
equation solving
حل معادله
[ریاضی]
definitional equation
معادله تعریفی
difference equation
معادله تفاضلی
equation
معادله همچندی
differential equation
معادله دیفرانسیل
differential equation
معادله فاضلهای
dimension
معادله ابعادی
reaction equation
معادله واکنش
rate equation
معادله سرعت
continuity equation
معادله پیوستگی
hartree equation
معادله هارتری
laplace's equation
معادله لاپلاس
potential equation
معادله پتانسیل
reaction equation
معادله عکس العمل
quadratic equation
معادله درجه دو
[ریاضی]
equation of continuity
معادله همبستگی جریان
differential equation
معادله دیفرانسیل
[ریاضی]
clapeyron clausius equation
معادله کلازیوس- کلاپیرون
momentum equation
معادله مقدار حرکت
van der waals equation
معادله وان در والس
clausius clapeyron equation
معادله کلازیوس- کلاپیرون
equation of motion
معادله حرکت
[فیزیک]
quasi linear equation
معادله شبه خطی
quantum wave equation
معادله کوانتومی موج
quadratic form
معادله درجه دوم
partial differential equation
معادله دیفرانسیل جزیی
quadratic e quation
معادله درجه دوم
quadratic equation
معادله درجه دوم
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
ordinary differential equation
[ODE]
معادله دیفرانسیل معمولی
[ریاضی]
van der waals equation of state
معادله حالت وان در والس
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
partial differential equation
[PDE]
معادله دیفرانسیل با مشتقات پاره ای
[ریاضی]
into
بطرف
at
بطرف
in
بطرف
in-
بطرف
levo
بطرف چپ
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
onwards
بطرف جلو
heavenward
بطرف اسمان
mediad
بطرف وسط
with
بطرف درجهت
mesal
بطرف وسط
mesail
بطرف وسط
toward
بطرف نسبت به
to
بطرف روبطرف
manward
بطرف انسان
to win over to one's side
بطرف خوداوردن
upgrading
بطرف بالا
upgrades
بطرف بالا
pakkorro
بطرف بیرون
forwards
بطرف جلو
upward
بطرف بالا
rearward
بطرف عقب
homeward
بطرف منزل
without
بطرف خارج
upgrade
بطرف بالا
upwards
بطرف بالا
upgraded
بطرف بالا
riverward
بطرف رودخانه
earthwards
بطرف زمین
home
بطرف خانه
downwards
بطرف پائین
abaft
بطرف عقب
frontward
بطرف جلو
frontwards
بطرف جلو
orient
بطرف خاوررفتن
orienting
بطرف خاوررفتن
orients
بطرف خاوررفتن
coastwards
بطرف ساحل
dorsad
بطرف پشت
cityward
بطرف شهر
eastwards
بطرف مشرق
to the east of
بطرف مشرق
edgewise
بطرف لبه
aport
بطرف چپ کشتی
earthward
بطرف زمین
cephalad
متمایل بطرف سر
coastward
بطرف ساحل
homes
بطرف خانه
on
بعلت بطرف
edgeways
بطرف جلوباشد
atop
بطرف بالا
apporro
بطرف جلو
outward
بطرف خارج بیرونی
southeastward
بطرف جنوب شرقی
northwestwards
بطرف شمال غربی
downstroke
ضربه بطرف پایین
downswing
نوسان بطرف پایین
front
بطرف جلو روکردن به
fronting
بطرف جلو روکردن به
cephalad
متمایل بطرف راس
ina northerly direction
بطرف شمال شمالا
ashore
بکنار بطرف ساحل
biteuro chagi
ضربه پا بطرف اریب
ap chagi
ضربه پا بطرف جلو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com