English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
demand shift انتقال تقاضا
Search result with all words
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
Other Matches
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded تقاضا کردن تقاضا
demand تقاضا کردن تقاضا
demands تقاضا کردن تقاضا
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
postulates تقاضا
requisition تقاضا
postulating تقاضا
requisitioned تقاضا
requisitioning تقاضا
requisitions تقاضا
prayers تقاضا
prayer تقاضا
postulated تقاضا
postulate تقاضا
requesting تقاضا
requested تقاضا
requests تقاضا
request تقاضا
importance تقاضا
suits تقاضا
demand تقاضا
demands تقاضا
solicitation تقاضا
rogation تقاضا
suited تقاضا
suit تقاضا
exigence تقاضا
demanded تقاضا
demand curve منحنی تقاضا
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
quantity of demand مقدار تقاضا
requirement تقاضا احتیاج
demand shift جابجائی تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
information on demand اطلاعات با تقاضا
demand management مدیریت تقاضا
demand function تابع تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
demand factors عوامل تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
demand elasticity کشش تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
request تقاضا خواسته
offer and demand عرضه و تقاضا
adjure تقاضا کردن
on demand بنا به تقاضا
peak demand حداکثر تقاضا
requisition چیزمورد تقاضا
requisition تقاضا کردن
requisitioned چیزمورد تقاضا
requisitioned تقاضا کردن
suing تقاضا کردن
requisitioning چیزمورد تقاضا
requisitioning تقاضا کردن
requisitions چیزمورد تقاضا
requisitions تقاضا کردن
sue تقاضا کردن
applier تقاضا کننده
pleas تقاضا استدعا
requested تقاضا خواسته
supply and demand عرضه و تقاضا
requesting تقاضا خواسته
requests تقاضا خواسته
law of demand قانون تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
sues تقاضا کردن
change in demand تغییر تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
plea تقاضا استدعا
sued تقاضا کردن
demand side ستون تقاضا
demands تقاضا کردن
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
application فرم تقاضا
income elasticity of demand درامدی تقاضا
demanded تقاضا کردن
excess demand فزونی تقاضا
claimed <adj.> <past-p.> تقاضا شده
asked <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demandant تقاضا کننده
demandable قابل تقاضا
demand تقاضا کردن
demand surface میزان تقاضا
elasticity of demand کشش تقاضا
applications فرم تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand side طرف تقاضا
applicant تقاضا کننده طالب
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
requested تقاضا برای چیزی
gluts عرضه بیش از تقاضا
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
applicants تقاضا کننده طالب
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
request تقاضا برای چیزی
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
requesting تقاضا برای چیزی
demand مطالبه تقاضا کردن
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
stock requisition تقاضا جهت کالا
demanded مطالبه تقاضا کردن
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
registrant تقاضا ثبت کننده
demand for money تقاضا برای پول
applications تقاضا برای چیز
application تقاضا برای چیز
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
money demand تقاضا برای پول
demand forecast پیش بینی تقاضا
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
indent تقاضا یاسفارش جنس
requests تقاضا برای چیزی
indenting تقاضا یاسفارش جنس
indents تقاضا یاسفارش جنس
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
glut عرضه بیش از تقاضا
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
adjure به اصرار تقاضا کردن
quantity demanded مقدار تقاضا شده
requesting unit یکان تقاضا کننده
demands مطالبه تقاضا کردن
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
demand paging صفحه بندی تقاضا
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demands تقاضا برای انجام چیزی
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand تقاضا برای انجام چیزی
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demanded تقاضا برای انجام چیزی
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
request for quotation تقاضا برای اعلام قیمت
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
invoking تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
demands تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
demanded تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to invite somebody to do something از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invokes تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoked تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoke تقاضا از کسی برای انجام کاری
call-up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiries کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiry کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layers بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
assignments انتقال
assignment انتقال
abaloenation انتقال
negotiations انتقال
displacement انتقال
negotiation انتقال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com