English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
end of transmission block انتهای بلاک مخابره
etb انتهای بلاک مخابره
Other Matches
mark قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
marks قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
interblock gap نوار مغناطیسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک بعدی
gap نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی
gaps نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی
eot maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
end of transmission انتهای مخابره
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
move دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
moved دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
moves دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
analog transmission انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
serial transmission مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
blocked بلاک
block بلاک
blocks بلاک
block size اندازه بلاک
input block بلاک ورودی
deblocking بلاک شکنی
task control block بلاک کنترل وفیفه
data control block بلاک کنترل داده ها
dcb بلاک کنترل داده
bar خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars خط یا بلاک ضخیم رنگی
ibg شکاف بین بلاک
end of transmission block خاتمه ارسال بلاک
tcb بلاک کنترل کار
task control block بلاک کنترل کار
blocking factor تعداد رکوردها در بلاک
data set control block بلاک کنترل مجموعه داده ها
pipeline هر بلاک مربوط به یک بخش دستور
pipelines هر بلاک مربوط به یک بخش دستور
block gap gap interrecord شکاف بین بلاک
xmodem بایت از بلاک داده را منتقل میکند
identifier کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
inputted بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
parity بررسی پریتی روی بلاک داده
release رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
lengths تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
length تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
inhibit ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
inhibits ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
released رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
releases رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
gather نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
gathered نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
encryption استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک
dscb Block Control Set Data بلاک کنترل مجموعه داده
deblock باز گرداندن بلاک ذخیره شده داده به حالت اصلی
vrc بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
transmissions مخابره
transmission مخابره
communication مخابره
traffics مخابره
trafficked مخابره
traffic مخابره
trafficking مخابره
messages مخابره
despatch مخابره
message مخابره
traffick مخابره
message line خط مخابره
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
YMODEM بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
redundancies بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
capitalization عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند
macro تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
telegram مخابره تلگرافی
synchronous transmission مخابره همزمان
telegrams مخابره تلگرافی
squawked مخابره کردن
synchronous transmission مخابره همگام
syncheronous communications مخابره همزمان
signal مخابره کردن
signaled مخابره کردن
communicating مخابره کردن
signalled مخابره کردن
squawks مخابره کردن
telegraphic message مخابره تلگرافی
transmission مخابره کردن
visual communication مخابره بصری
transmittancy ارسال مخابره
transmittance ارسال مخابره
transmission مخابره مخابرات
transmittal ارسال مخابره
transmissions مخابره مخابرات
transmissions مخابره کردن
transmission security تامین مخابره
transmission rate سرعت مخابره
transmission rate نرخ مخابره
transmission error خطای مخابره
wirable قابل مخابره
flag hoist مخابره با پرچم
flag پرچم مخابره
satellite communications مخابره ماهوارهای
retransmission مخابره مجدد
boat call مخابره با قایق
data communication مخابره داده ها
polar transmission مخابره قطبی
neutral transmission مخابره خنثی
wire مخابره کردن
data transmission مخابره داده ها
data transmission مخابره داده
wires مخابره کردن
digital transmission مخابره دیجیتال
dispateh مخابره کردن
duplex transmission مخابره دورشتهای
duplex transmission مخابره دو رشتهای
parallel transmission مخابره موازی
serial tranmission مخابره نوبتی
analog transmission مخابره قیاسی
simplex transmission مخابره ساده
squawk مخابره کردن
telegraphs مخابره تلگرافی
telegraphing مخابره تلگرافی
telegraphed مخابره تلگرافی
telegraph مخابره تلگرافی
asynchronous transmission مخابره ناهمگام
signal bridge پل مخابره ناو
asynchronous transmission مخابره غیرهمزمان
flags پرچم مخابره
partition تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
dummies دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
dummy دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
partitions تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
aerogram مخابره با تلگراف بی سیم
radios با بی سیم مخابره کردن
radioing با بی سیم مخابره کردن
radioed با بی سیم مخابره کردن
radio با بی سیم مخابره کردن
radiogram مخابره پیام با بی سیم
semaphore مخابره با پرچم دستی
helio ایینه مخابره پیام
radiograms مخابره پیام با بی سیم
start stop transmission مخابره قطع و وصلی
multiplex تسهیم مخابره ترکیبی
retransmit دوباره مخابره کردن
half duplex transmission مخابره دو نیم رشتهای
radiotelegram مخابره تلگراف بیسیم
semaphore مخابره بوسیله پرچم
transmitted data دادههای مخابره شده
jams مانع مخابره شدن
despatched مخابره کردن ارسال
jam مانع مخابره شدن
dispatched مخابره کردن ارسال
jammed مانع مخابره شدن
dispatch مخابره کردن ارسال
dispatches مخابره کردن ارسال
despatches مخابره کردن ارسال
despatching مخابره کردن ارسال
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
toll calls مخابره تلفنی خارج شهری
signalled مخابره کردن علامت دادن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
signaled مخابره کردن علامت دادن
toll call مخابره تلفنی خارج شهری
heliographic مربوط به مخابره تلگراف افتابی
intercom دستگاه مخابره داخل ساختمان
blinker yardarm چراغ مخابره دکل کشتی
intercoms دستگاه مخابره داخل ساختمان
squawk box دستگاه مخابره داخلی ناو
signal مخابره کردن علامت دادن
alphabet code flag پرده مخابره حروف یا اعداد
DES استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
walkie-talkies دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
walkie talkie دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
phototelegraphyt مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
wireless بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses بابی سیم تلگراف مخابره کردن
walkie-talkie دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
telephoto دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
redundant حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
procedure word کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
nancy سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
open code سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
multiplex telegraphy دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
logic seeking انتهای خط وط
end of line انتهای خط
blit در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
bitter end انتهای درد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com