Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
etx
انتهای متن پایان متن
Other Matches
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
vertical
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
eol
پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
eot
maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
terminates
پایان دادن پایان یافتن
terminate
پایان دادن پایان یافتن
terminated
پایان دادن پایان یافتن
lappets
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
logic seeking
انتهای خط وط
end of line
انتهای خط
baselines
خط انتهای زمین
end of record
انتهای مدرک
end of reel
انتهای حلقه
returning
نشانههای انتهای خط
returns
نشانههای انتهای خط
rear court
انتهای زمین
cow's tail
انتهای طناب
end of transmission
انتهای مخابره
flukes
انتهای دم نهنگ
end of volume
انتهای جلد
baseline
خط انتهای زمین
pipehead
انتهای خط لوله
depth
انتهای پرز
end of message
انتهای پیام
end of file
انتهای فایل
cable tail
انتهای سیم
end of file
انتهای پرونده
fluke
انتهای دم نهنگ
drill tang
انتهای مته
dead burned
انتهای اشتعال
loose end
انتهای تاریانخ
loose end
انتهای شل هرچیزی
loose ends
انتهای تاریانخ
loose ends
انتهای شل هرچیزی
bitter end
انتهای درد
batang son
انتهای کف دست
end of line
انتهای سطر
end of massage
انتهای پیام
returned
نشانههای انتهای خط
end of form
انتهای ورقه
end of medium
انتهای رسانه
return
نشانههای انتهای خط
palmate
دارای انتهای پهن
nock
شکاف انتهای کمان
riblet
انتهای دنده گوسفند
saphead
انتهای نقب نظامی
ST connector
اتصالی در انتهای فیبرنوری
thereis no end to it
انتهای برای ان نیست
end of data marker
نشانگر انتهای داده ها
sinks
دریافت انتهای خط ارتباتی
swan neck
انتهای خمیده لوله
sink
دریافت انتهای خط ارتباتی
head
انتهای میز بیلیارد
loop
درو در انتهای خرک
looped
درو در انتهای خرک
backstop
حصار انتهای زمین
end of tape marker
علامت انتهای نوار
end of tape marker
نشانگر انتهای نوار
end of tape mark
نشان انتهای نوار
end
کد نشان دهنده انتهای خط
end of job card
کارت انتهای کار
ended
کد نشان دهنده انتهای خط
end of file mark
نشان انتهای پرونده
ends
کد نشان دهنده انتهای خط
end of transmission block
انتهای بلاک مخابره
finishes
انتهای فرآیند یا تابع
loops
درو در انتهای خرک
baseline
خط انتهای زمین تنیس
baseline
خط انتهای زمین والیبال
baselines
خط انتهای زمین والیبال
furnace discharged end
انتهای تخلیه کوره
formee
دارای انتهای مربع
flip turn
برگشت انتهای استخر
etb
انتهای بلاک مخابره
eom
انتهای پیام essage
finish
انتهای فرآیند یا تابع
baseliner
بازیگر انتهای زمین
baselines
خط انتهای زمین تنیس
cable
اتصال در انتهای کامل
cabled
اتصال در انتهای کامل
tin-plated tails
سیم ها با انتهای روکشدار حلبی
beam-ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
beam ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
ends
کد نشان دهنده انتهای رکورد
subulate
دارای نوک یا انتهای تیز
ended
کد نشان دهنده انتهای رکورد
tip-top
حلقه انتهای چوب ماهیگیری
end
کد نشان دهنده انتهای رکورد
trailing edge
انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
final
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
baseline game
بازی در انتهای زمین تنیس
bitter end
انتهای طناب یا زنجیر قایق
croup
انتهای خرک نزدیک ژیمناست
split end
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
finals
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
double ender
تخته موج با دو انتهای یک شکل
perpetuity
بی پایان
infinite time
بی پایان
closer
پایان
sempiternity
بی پایان
close
پایان
immortality
بی پایان
eternality
بی پایان
finish
پایان
eternity
بی پایان
point
پایان
finishes
پایان
forever
بی پایان
finallist
پایان رس
aeon
بی پایان
finis
پایان
endless
بی پایان
foreverness
بی پایان
interminate
بی پایان
never ending
بی پایان
never-ending
بی پایان
unending
بی پایان
inconclusive
بی پایان
unfinished
بی پایان
incessant
پی در پی بی پایان
ending
پایان
endings
پایان
hexapod
شش پایان
closes
پایان
finish line
خط پایان
end line
خط پایان
end all
پایان
decapoda
ده پایان
unbound
بی پایان
bourne
پایان
abyss
بی پایان
abysses
بی پایان
ends
پایان
period
پایان
closest
پایان
issue
[outcome]
پایان
termination
پایان
end
پایان
periods
پایان
ended
پایان
abysm
بی پایان
finality
پایان
to sit out
تا پایان
conclusions
پایان
limit
پایان
cessation
پایان
illmitable
بی پایان
conclusion
پایان
initiator terminator
پایان ده
windup
پایان
eternity
بی پایان
illimitable
بی پایان
fruition
پایان
out
<adv.>
پایان
eternities
بی پایان
twice laid
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
tailfly
طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
double in
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
perfection loop knot
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
draw play
ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
terminal tackle
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
period
آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
dead end
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
double out
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
periods
آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
dead ends
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
net shot clear
ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
butt ending
ضربه غیر مجاز با انتهای چوب
queued
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queues
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
fundus
قاعده عمق ویا انتهای هر عضومجوفی
capel
سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
head board
تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
queue
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
bayonet exhaust pipe
قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
closure of horizon
انتهای دورافق بستن دور افق
time out
<idiom>
پایان وقت
follow through
<idiom>
به پایان رساندن
terminuse ad quem
نقطه پایان
run out (of something)
<idiom>
به پایان رساندن
come off
پایان مسابقه
to come to a end
به پایان رسیدن
to bring to an end
به پایان رساندن
turn out
<idiom>
نتیجه ،پایان
to see out
به پایان رساندن
to see through
به پایان رساندن
year-end
پایان سال
Finifugal
<adj.>
تنفر از پایان
ends
پایان یک دور
do away with
<idiom>
به پایان رساندن
wind up
پایان دادن
sustainable energy
انرژی بی پایان
wind up
پایان یافتن
end of block
پایان یک بلوک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com