Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
end of record |
انتهای مدرک |
|
|
Other Matches |
|
butted |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butts |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butt |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
vertical |
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش |
eot |
maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره |
lappets |
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.] |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
documenting |
مدرک |
perceptive |
مدرک |
document |
مدرک |
documented |
مدرک |
adminicle |
مدرک |
percipient |
مدرک |
voucher |
مدرک |
naked |
بی مدرک |
written evidence |
مدرک |
deeds |
مدرک |
deed |
مدرک |
evidence |
مدرک |
vouchers |
مدرک |
proofs |
مدرک |
proof |
مدرک |
report |
مدرک |
reference [testimonial] |
مدرک |
mark |
مدرک |
grade |
مدرک |
evidence |
مدرک |
certificate [official document] |
مدرک |
attestation |
مدرک |
muniment |
مدرک |
leads |
مدرک |
clues |
مدرک |
lead |
مدرک |
clue |
مدرک |
conclusive evidence |
مدرک قاطع |
authentic document |
مدرک اصلی |
witnesses |
شاهد مدرک |
writing |
مدرک [سند ] |
document processing |
پردازش مدرک |
bachelor's degree |
مدرک لیسانس |
proof |
نشانه مدرک |
record |
سابقه مدرک |
document format |
فرمت مدرک |
document format |
قالب مدرک |
endnote |
پایان مدرک |
certificate of capacity |
مدرک شایستگی |
proofs |
نشانه مدرک |
logical record |
مدرک منطقی |
witness |
شاهد مدرک |
physical record |
مدرک مادی |
record format |
قالب مدرک |
testimony |
تصدیق مدرک |
testimonies |
تصدیق مدرک |
master document |
مدرک اصلی |
record length |
درازای مدرک |
label record |
مدرک برچسب |
witnessing |
شاهد مدرک |
evidence of the corpus |
مدرک جرم |
lost document |
مدرک گم شده |
witnessed |
شاهد مدرک |
announcing |
اشکارکردن مدرک دادن |
announces |
اشکارکردن مدرک دادن |
vouchers |
مدرک تضمین کننده |
not a leg to stand on <idiom> |
مدرک کافی نداشتن |
reliance on a document |
استناد به مدرک خاصی |
record |
مدرک کتبی سابقه |
to produce testimony |
مدرک ارائه دادن |
record |
مدرک ثبت کردن |
probational |
ارائه مدرک ودلیل |
secondhand evidence |
مدرک دست دوم |
announce |
اشکارکردن مدرک دادن |
referring to a document |
استناد به مدرک خاصی |
documentary |
مبنی بر مدرک یا سند |
documentaries |
مبنی بر مدرک یا سند |
certificate for decoration |
مدرک اعطای نشان |
certificate of achievement |
مدرک ابراز لیاقت |
certificate of achievement |
مدرک تصدیق شایستگی |
certificate of capacity |
مدرک ابراز لیاقت |
prima facie evidence |
مدرک به فاهر قاطع |
announced |
اشکارکردن مدرک دادن |
deed of assignment |
مدرک صلاحیت قانونی |
record layout |
طرح بندی مدرک |
voucher |
مدرک تضمین کننده |
probation |
ارائه مدرک ودلیل |
document |
متکی به مدرک کردن |
documentation |
مدرک یا مدارک اسناد |
variable length record |
مدرک با طول متغیر |
fixed length record |
مدرک با درازای ثابت |
documented |
متکی به مدرک کردن |
documenting |
متکی به مدرک کردن |
document base font |
فونت پایه مدرک |
trailer record |
مدرک پشت بند |
proof is the result of evidenc |
دلیل نتیجه مدرک است |
certificate of honorable service |
مدرک تصدیق خدمت صادقانه |
piece of writing |
مدرک [سند ] [اصطلاح رسمی] |
evidentiary |
مبنی برمدرک مدرک دار |
to give evdience |
گواهی دادن مدرک بودن از |
Give the benefit of the doubt <idiom> |
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک] |
authority |
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر |
end of line |
انتهای خط |
logic seeking |
انتهای خط وط |
end of line |
انتهای سطر |
end of volume |
انتهای جلد |
loose ends |
انتهای شل هرچیزی |
loose ends |
انتهای تاریانخ |
end of transmission |
انتهای مخابره |
end of reel |
انتهای حلقه |
loose end |
انتهای تاریانخ |
end of message |
انتهای پیام |
end of medium |
انتهای رسانه |
end of massage |
انتهای پیام |
loose end |
انتهای شل هرچیزی |
batang son |
انتهای کف دست |
pipehead |
انتهای خط لوله |
end of form |
انتهای ورقه |
returning |
نشانههای انتهای خط |
dead burned |
انتهای اشتعال |
fluke |
انتهای دم نهنگ |
returned |
نشانههای انتهای خط |
cable tail |
انتهای سیم |
cow's tail |
انتهای طناب |
baseline |
خط انتهای زمین |
baselines |
خط انتهای زمین |
bitter end |
انتهای درد |
return |
نشانههای انتهای خط |
returns |
نشانههای انتهای خط |
rear court |
انتهای زمین |
end of file |
انتهای فایل |
drill tang |
انتهای مته |
depth |
انتهای پرز |
end of file |
انتهای پرونده |
flukes |
انتهای دم نهنگ |
etb |
انتهای بلاک مخابره |
eom |
انتهای پیام essage |
end of tape marker |
علامت انتهای نوار |
end of transmission block |
انتهای بلاک مخابره |
end of job card |
کارت انتهای کار |
furnace discharged end |
انتهای تخلیه کوره |
backstop |
حصار انتهای زمین |
end of data marker |
نشانگر انتهای داده ها |
baseliner |
بازیگر انتهای زمین |
formee |
دارای انتهای مربع |
flip turn |
برگشت انتهای استخر |
end of file mark |
نشان انتهای پرونده |
end of tape mark |
نشان انتهای نوار |
end of tape marker |
نشانگر انتهای نوار |
nock |
شکاف انتهای کمان |
ended |
کد نشان دهنده انتهای خط |
end |
کد نشان دهنده انتهای خط |
baseline |
خط انتهای زمین تنیس |
finishes |
انتهای فرآیند یا تابع |
finish |
انتهای فرآیند یا تابع |
riblet |
انتهای دنده گوسفند |
saphead |
انتهای نقب نظامی |
baselines |
خط انتهای زمین تنیس |
baselines |
خط انتهای زمین والیبال |
head |
انتهای میز بیلیارد |
swan neck |
انتهای خمیده لوله |
baseline |
خط انتهای زمین والیبال |
ST connector |
اتصالی در انتهای فیبرنوری |
loops |
درو در انتهای خرک |
looped |
درو در انتهای خرک |
loop |
درو در انتهای خرک |
cabled |
اتصال در انتهای کامل |
cable |
اتصال در انتهای کامل |
ends |
کد نشان دهنده انتهای خط |
palmate |
دارای انتهای پهن |
sink |
دریافت انتهای خط ارتباتی |
sinks |
دریافت انتهای خط ارتباتی |
thereis no end to it |
انتهای برای ان نیست |
subulate |
دارای نوک یا انتهای تیز |
bitter end |
انتهای طناب یا زنجیر قایق |
croup |
انتهای خرک نزدیک ژیمناست |
departure end |
انتهای محوطه دویدن هواپیما |
tin-plated tails |
سیم ها با انتهای روکشدار حلبی |
trailing edge |
انتهای تیغه پروانه موتوروغیره |
double ender |
تخته موج با دو انتهای یک شکل |
baseline game |
بازی در انتهای زمین تنیس |
beam-ends |
انتهای قسمت عقبی کشتی |
ends |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
end |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
finals |
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی |
final |
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی |
tip-top |
حلقه انتهای چوب ماهیگیری |
beam ends |
انتهای قسمت عقبی کشتی |
split end |
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه |
ended |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
queues |
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف |
double out |
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان |
draw play |
ضربه عمدی با انتهای گوی گلف |
double in |
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان |
tailfly |
طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری |
period |
آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن . |
periods |
آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن . |
queue |
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف |
queued |
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف |
queueing |
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف |
dead end |
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست |
dead ends |
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست |