Dictiornary-Farsi | انتگرال گیری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (12 milliseconds)

English	Persian
integration	انتگرال گیری


Search result with all words

integrate	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrates	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrating	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integration by parts	انتگرال گیری جز به جز [فیزیک]
integration by parts	انتگرال گیری جز به جز [ریاضی]
Constant of integration	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
differential	نماد متغیر انتگرال گیری [ریاضی]
Other Matches

integral	انتگرال
integrating	انتگرال گرفتن
line integral	انتگرال خطی
limited integrator	انتگرال محدود
phase integal	انتگرال فاز
integrator	انتگرال گیر
integral action factor	ضریب انتگرال
double integral	انتگرال دوبل
integrate	انتگرال گرفتن
integrates	انتگرال گرفتن
integral	انتگرال [ریاضی]
finite integral	انتگرال محدود
integrable	قابل گرفتن انتگرال
multiple integral	انتگرال چندگانه [ریاضی]
double integration method	روش انتگرال دوبل
curvilinear integral	انتگرال خطی [ریاضی]
integral calculus	محاسبه انتگرال [ریاضی]
Stieltjes integral	انتگرال استیلتیس [ریاضی]
line integral	انتگرال خطی [ریاضی]
variable of integration	متغیر انتگرال [ریاضی]
surface integral	انتگرال سطحی [ریاضی]
digital integrator	انتگرال گیر رقمی
infinitesimal calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
the integral from a to b of f-of-x with respect to x	انتگرال اف ایکس بین آ و ب [ریاضی]
calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
upper limit [of the integral]	کرانه بالا [انتگرال] [ریاضی]
lower limit [of the integral]	کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال جبر
calculus [infinitesimal calculus]	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
integrated intensity	شدت انتگرال گرفته شده
He's a wet blanket.	او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
wet wing	بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
his severity relaxed	از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy	دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour	با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter	مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
compression molding process	فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system	سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
declinating station	ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter	وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument	دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
lutation	گل گیری
bias	سو گیری
monogyny	یک زن گیری
skim	کف گیری
luting	گل گیری
recaptures	پس گیری
biases	سو گیری
recaptured	پس گیری
skims	کف گیری
skimmed	کف گیری
dewatering	اب گیری
recapturing	پس گیری
catch	بل گیری
retractaion	پس گیری
recapture	پس گیری
recature	پس گیری
exorcisms	جن گیری
exorcism	جن گیری
resumption	از سر گیری
scorification	کف گیری
vendetta	انتقام گیری
spile	سوراخ گیری
renouncement	کناره گیری
forming	شکل گیری
moulding	قالب گیری
refuelled	سوخت گیری
fueling	سوخت گیری
crackdown	سخت گیری
conscription	سرباز گیری
refueling	سوخت گیری
refuel	سوخت گیری
refueled	سوخت گیری
sound absorbing	صدا گیری
stamping	قالب گیری
scorification	تفاله گیری
removal of cinder	تفاله گیری
interpolation	درون گیری
interpolations	درون گیری
sternly	با سخت گیری
scotomization	نادیده گیری
punctiliousness	نکته گیری
modeling	سرمشق گیری
measurement	اندازه گیری
removal of phosphorus	فسفر گیری
removal of slag	شلاکه گیری
ensue	پی گیری کردن
ensued	پی گیری کردن
ensues	پی گیری کردن
recruitment	سرباز گیری
recruitment	توان گیری
blank experiment	ازمایش مچ گیری
samplery	نمونه گیری
river capture	رود گیری
rigorousness	سخت گیری
retired ness	کناره گیری
silting up	لای گیری
modules	اندازه گیری
number dialling	شماره گیری
sampling	نمونه گیری
noise suppression	پارازیت گیری
nitrification	نیتروژن گیری
nitrification	ازت گیری
originationu	سرچشمه گیری
module	اندازه گیری
measurements	اندازه گیری
sedimentation	لای گیری
separatism	کناره گیری
refuels	سوخت گیری
refuelling	سوخت گیری
piscatology	فن ماهی گیری
paralytic disability	زمین گیری
monogyny	یک جفت گیری
inarm	در بغل گیری
follow up	پی گیری کردن
calk	درز گیری
cased	قالب گیری
catch trial	کوشش مچ گیری
factorization	فاکتور گیری
censoriousness	خرده گیری
chronicity	دامن گیری
exaction	سخت گیری
error correction	خطا گیری
collier	ذغال گیری
gaging	اندازه گیری
metering	اندازه گیری
inarm	در اغوش گیری
impressmeat	باز گیری
implantation	لانه گیری
i. and evdevolution	ریشه گیری
i am in a bad f.	بد گیری امدم
amphimixis	جفت گیری
halieutics	ماهی گیری
garth	سد یا بندماهی گیری
backing up	پشتیبان گیری
bailment	امانت گیری
commensurateness	اندازه گیری
emulsification	عصاره گیری
decalcification	کلسیم گیری
deoxidation	اکسیژن گیری
demission	کناره گیری
decarburization	کربن گیری
decoppering	مس گیری کردن
decision making	تصمیم گیری
decoction	عصاره گیری
dephosphorization	فسفر گیری
damage control	اسیب گیری
criticalness	خرده گیری
embracery	دراغوش گیری
complementation	متمم گیری
dust removal	گرد گیری
coppering	مس گیری لوله
corf	سبدماهی گیری
coring	نمونه گیری
coring	مغزه گیری
dial up	شماره گیری
crabber	خرچنگ گیری
declipping	لکه گیری
limit of inflammability	حد اتش گیری
abdication	کناره گیری
churning	کره گیری
measurment	اندازه گیری
extrapolation	قیاس گیری
extrapolations	قیاس گیری
wrestling	کشتی گیری
measuring bridge	پل اندازه گیری
renunciation	کناره گیری
attrition	کناره گیری
dialing	شماره گیری
gauging	اندازه گیری
vendettas	انتقام گیری
permissiveness	اسان گیری
paralysis	زمین گیری
voting	رای گیری
derivation	مشتق گیری
derivations	مشتق گیری
mensuration	اندازه گیری
mechanical disadvantage	نیرو گیری
measurer	اندازه گیری
palsy	زمین گیری
knoit	تغ تغ خرده گیری
invalidism	زمین گیری
creel	تورماهی گیری
intussusception	در خود گیری
creels	تورماهی گیری
introsusception	در خود گیری
insuperability	دشوار گیری
ablactation	از شیر گیری
acceleration lane	خط سرعت گیری
ingurgtation	فرا گیری
laxity	اسان گیری
loading capacity	بار گیری
strictures	سخت گیری
luting	درز گیری
lodgment or lodge	منزل گیری
lodgment	موضع گیری
cavil	خرده گیری
caviled	خرده گیری
lodgement	موضع گیری